«حضور نداشتن دیپلماتهای آمریکا در ایران، توان واشینگتن در درک و تأثیرگذاری موفق بر رخدادهای ایران و خاورمیانه بزرگ را تضعیف کرد. حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران، به نفع منافع ملی آمریکاست بویژه در شرایط کنونی که دولت ایران به اعتقاد برخی؛ نشان داده که دارد ماهیت خود را از "ضدآمریکایی" فاصله میدهد.»
به گزارش پایگاه 598 به نقل از مشرق، اوایل بهمن ماه گذشته بود که حجتالاسلام «حسن روحانی» در جریان شرکت در «اجلاس جهانی اقتصادی داووس» در پاسخ به یک شبکه تلویزیونی کشور سوئیس؛ بازگشایی سفارت آمریکا در ایران را "ممکن" دانست. از آن روز تا کنون، حساسیتها و پیگیریها درباره ماهیت یا چگونگی از سرگیری روابط ایران با آمریکا در اندیشکده های اطلاعاتی- فکری مختلف آمریکا و بلوک غرب؛ در جریان هستند.
از مدتها پیشتر از این، بحث ها درباره لزوم بازگشایی و احیای روابط دیپلماتیک بین ایران و آمریکا، داغتر و بیشتر شده بودند. این بحث ها، بخصوص همزمان با رویکرد نوین دولت ایران در مذاکرات هسته ای و تماس تلفنی بی سابقه رؤسای جمهوری دو کشور و مراودات وزرای خارجه دو کشور؛ رنگ و بوی تازه تری به خود گرفتند. بی تردید، نمی توان این واقعیت را رد کرد که عده ای از نخبگان سیاسی در تهران، خواهان از سرگیری روابط با "شیطان بزرگ" هستند، از این جمله، بخش دست چپی "دانشجویان پیرو خط امام" حضور دارند که علیرغم تسخیر سفارت بدست خودشان؛ امروز و در قامت اپوزیسیون، خواهان احیای روابط با آمریکا هستند.
فوریه 2014 میلادی، «کمیته روابط عمومی ایران- آمریکاییها» (PAAIA) در گزارش تحلیلی به قلم «رامین عسگرد»، روی پیشنهاد "تأسیس دفتر حافظ منافع مستقل آمریکا" در تهران متمرکز شد و تلویحاً، آن را در قیاس با شیوههای جاری نهادهای آمریکایی برای مبارزه با انقلاب اسلامی؛ بهترین شیوه برای مهار انقلاب دانست.
متعاقباً «اندیشکده شورای آتلانتیک» که وابسته به «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) است، میزگردی را برای بررسی این پیشنهاد ترتیب داد. میزگرد با حضور افرادی مانند «باربارا اسلاوین» (عضو ارشد مرکز آسیای جنوبی در شورای آتلانتیک»، «رامین عسگرد» (مسؤول سابق خدمات خارجی وزارت خارجه آمریکا)، «جان لیمبرت» (معاون سابق دستیار وزارت خارجه آمریکا در امور ایران و یکی از گروگانهای آمریکا در تسخیر لانه جاسوسی) و «مراد قربان» (مدیر امور دولت و سیاسیت پایا) برگزار شده بود.
میزگرد شورای آتلانتیک درباره گزارش پایا
«رامین عسگرد»، همچنین عضو "کارگروه ایران" در «مرکز جنوب آسیای شورای آتلانتیک» است. وی به مدت 16 سال، مسؤولیت «خدمات خارجی وزارت خارجه آمریکا» را عهدهدار بوده است و در این مدت، پستهای ارشد کلیدی درباره ایران؛ از جمله «مدیر دفتر حضور منطقهای ایران» در دوبی، «عملیات میدانی ابتدائی ایالات متحده درباره ایران» و «مشاور سیاسی در فرماندهی مرکزی آمریکا« را احراز کرده است، جایی که به عنوان مشاور سیاست خارجی ژنرال «دیوید پترائوس» و ژنرال «جیمز ماتیس»، در «فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا» (سنتکام) فعالیت کرد. «سنتکام»، اصلی ترین و یکی از شش ستاد فرماندهی منطقهای ارتش آمریکاست.
"رامین عسگرد" دارای سوابق بسیار در حوزه اطلاعاتی و سیاست خارجی آمریکاست
«عسگرد» یک ایرانیآمریکاییتبار است که اکنون، «بخش فارسی صدای آمریکا» (VOA) را مدیریت میکند که یکی از شبکه های انحصاری تحت نظر «هیئت کارفرمایان سخنپراکن آمریکا» (BBG) است. این هیئت، یکی از چهار عامل اصلی در سیاستگذاری و اجرای سیاست های آمریکا در عرصه دیپلماسی عمومی است.
وی همین طور، به عنوان «معاون مشاور سیاسی در عربستان سعودی»، «مسؤول اقتصادی/ تجاری در افغانستان»، مسؤول سیاسی/ اقتصادی در امارات»، و «مسؤول کنسولی در ترکیه» نیز مشغول به کار بوده است. علاوه بر این، «عسگرد» عضو «بخش امور بین الملل شورای روابط خارجی» (CFR) و عضو «جامعه Phi Beta Kappa»، عضو «گروه مشاوره ایران در مرکز استیمسون»، مسؤول دفتر در عراق، ایران و ترکیه هم بوده است. وی دکترای حقوق را از «دانشگاه تولان»، کارشناسی ارشد روابط بینؤالمللی از «دانشگاه پنسیلوانیا» و کارشناسی از دانشگاه «تمپل»؛ دریافت نموده است. او همچنین، برنده "جایزه سفیر چارلز کاب" از وزارت خارجه آمریکا بخاطر طرح و موفقیت در توسعه تجارت و جایزه وزیر خارجه برای "رسیدگی به عموم" است.
آنچه اکنون و برای اولین بار، توسط «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق» ترجمه شده است و بدون رد یا پذیرش مفاد آن در اختیار مخاطبان و تاریخ قرار گرفته است؛ به مثابه سندی توصیهای به دولت آمریکا در نظر گرفته شد که بعد از انتشار، بطور ممتد مورد توجه کارشناسان سیاسی ارشد آمریکا قرار گرفته است.
گزارش "المانیتور" ارگان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در تأیید پیشنهاد عسگرد
باید توجه کرد که سوابق «عسگرد» در عرصه تصمیم سازی برای امنیتی ترین نهادهای «ایالات متحده» و اطلاعاتی ترین اندیشکده های این کشور، رأساً به معنای اهمیت این گزارش است. با این حال، رصد ما در «مشرق» نشان داده که مفاهیم و محتوای محوری این گزارش، مستقیم یا غیرمستقیم، یکی از پایه های اصلی اقدام آمریکا در "عدم صدور ویزا" برای «حمید ابوطالبی» بوده است.
رد پای این مفاهمه بنیادین که: "اگر کسانی در ایران، خواهان بهبود روابط با آمریکا و حل و فصل مشکلات فی مابین اعم از هسته ای و غیرهسته ای هستند و نمی خواهند فقط به مذاکره موردی با این کشور محدود شوند؛ باید دولت ایران علناً و رسماً از "تسخیر لانه جاسوسی" عقب نشینی کند"، برای اولین بار در این سند دیده شد. از این جهت، سند اهمیت بیشتری می یابد، چرا که بطور ویژه روی "پروژه عذرخواهی" تمرکز دارد که پیشتر؛ «مشرق» درباره آن گزارش داده بود.
همچنین، اخیراً «مجله فوربس» آمریکا در گزارشی که درباره مشابهت سازی بین بحران اوکراین و وضعیت داخلی ایران بود، می نویسد: «مردم اوکراین، درباره توافق تجاری با اروپا فریفته شدند، آنها آن زمان منتظر امضای یک توافق بودند اما اکنون؛ خیلی بیشتر از آن را درخواست میکنند. ایران، باید به دقت اوکراین را نگاه کند، شاید که دورِ پیروزی «رئیسجمهور روحانی»؛ به یک "مأموریت عذرخواهی" متحول شود».
یک دلال پروژه عذرخواهی در دوره خاتمی- آلبرایت: آمریکا پوزش می طلبد
مضاف بر اینکه گزارش فوق، نشان بارزی است از اینکه، چرا آمریکا به اعزام هیئت دیپلماتیک مستقر در ایران مشتاق است و آن را یک نیاز در عرصه منافع ملی خود؛ تلقی می کند؟ ما در اینجا، به شکل کاملاً روشن و غیر اغراق شده ای به یاد این ضرب المثل معروف می افتیم: "آمریکا امن است چون در آمریکا؛ سفارت آمریکا وجود ندارد".
برای سهولت در مطالعه گزارش، بخش های مهمتر مشخص شده اند:
***
تأسیس دوباره حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران:
پیشبرد منافع امنیت ملی و خدمت به شهروندان آمریکایی
رامین عسگرد
درباره گزارش
این گزارش به نوشته «رامین عسگرد» - مسؤول سابق خدمات خارجی وزارت خارجه آمریکا- راه را برای تأسیس دوباره حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران، باز میکند. این گزارش به شکلی مختصر، پیشینه تاریخی را بررسی می کند که منجر به نبود حضور رسمی آمریکا در ایران، در حال حاضر شده است؛ اهمیت این حضور رسمی برای جامعه ایرانی- آمریکایی را برجسته می کند و به دلایلی اشاره می کند که حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران؛ به سود منافع امنیت ملی آمریکا است. به علاوه، این گزارش مخالفت ها، ریسک ها و موانع سر راه تأسیس دوباره این حضور دیپلماتیک را بررسی می کند، زمان بندی احتمالی و توضیح درباره مراحل ابتدایی لازم برای تأسیس دوباره حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران را بیان می کند و بر درس هایی تأکید می کند که می توان؛ از تاریخ دیپلماتیک آمریکا درباره چگونگی و چرایی این حضور گرفت.
پیشینه تاریخی
آمریکا و ایران برای اولین بار در سال 1856 م.، از طریق "عهدنامه تجارت و ناوبری" با یکدیگر ارتباط دوجانبه برقرار کردند، و پس از آن؛ چندین فرد مهم آمریکایی بعنوان مشاور، مبلغ و توریست در قرن نوزدهم به ایران سفر کردند. ایران در 1856 میلادی، برای اولین بار سفیری به آمریکا اعزام کرد. روابط کامل دو جانبه، در 1944 با اعزام متقابل سفیر بین دو طرف آغاز شد.
روابط دوجانبه بعد از جنگ جهانی دوم، چندین مرحله را طی کرده و بررسی جزئی آن از حوصله این تحقیق خارج است اما ناظران این روابط؛ عموماً متفقند که آمریکا و ایران در این دوره، روابط خوبی با یکدیگر داشته اند. با این حال، این روابط پس از انقلاب اسلامی که طی سال های 1978 و 1979 م. این کشور را در بر گرفت، کاملاً تغییر کرد و عملاً همه ابعاد روابط بین دو کشور را تغییر داد.
آمریکا در تاریخ 7 آوریل 1980 م.، روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد. روابط دو طرف با سقوط «محمدرضاشاه پهلوی» و روی کار آمدن ترکیبی از اسلام گراها و چپ گراها و نیروهای ملی گرای سکولار به رهبری آیت الله ]امام[ «روح الله خمینی»؛ رو به زوال گذاشته بود. اما بحران گروگان گیری 444 روزه در سفارت آمریکا بود که در نهایت، منجر به قطع روابط بین دو کشور شد.
علیرغم اظهارات ضدآمریکایی مخالفان ایرانی شاه بعد از پیروزی انقلاب، دولت موقت جدید ایران در ابتدا تلاش کرد؛ روابط دیپلماتیک با آمریکا را حفظ نماید. با این حال، ایران تهدید کرد که آمریکا در صورت پذیرفتن شاه برای مداوای پزشکی، منافع خود در ایران را به خطر خواهد انداخت. البته حتی زمانیکه آمریکا شاه را پذیرفت، باز هم دولت موقت که عمدتاً متشکل از ملی گراها و متفکرین مذهبی بود؛ تلاش کرد تا روابط با آمریکا را اصلاح کند.
اما در تاریخ 4 نوامبر 1979 م.، گروهی از دانشجویان رادیکال، دفتر سفارت آمریکا را تسخیر کردند و کارکنان آمریکایی را به گروگان گرفتند و حوادث را به گونه ای دیگر رقم زدند. ]امام[ «خمینی» و دولت موقت بدلایل گوناگون، در نهایت رسماً از این تسخیر حمایت کردند. بسیاری از اعضای دولت موقت در اعتراض به این اقدام، استعفاء دادند و آمریکا بلافاصله؛ رسماً اعلام کرد که روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرده است.
روابط آمریکا با ایران، هرگز بازسازی نشده و آسیب هایی که منافع دو طرف از این موضوع دیده، بسیار بزرگ است. در مورد آمریکا، از دست دادن موقعیتی دیپلماتیک در یک کشور حیاتی از نظر استراتژیک، به شدت توانایی این کشور در درک و نفوذ در حوادث ایران و منطقه را تضعیف کرد و به این ترتیب؛ به منافع بلندمدت امنیت ملی این کشور آسیب وارد کرد. به علاوه، احتمالاً افرادی که بیشترین تأثیر مستقیم را از این قطعی روابط پذیرفتند، ایرانی- آمریکایی هایی بودند که دچار انزوا و دشواری شدند؛ چرا که دو کشوری که خانه و میراث آنها را معرفی می کنند، با هم مخالف و دشمن هستند. این مقاله به این موضوع می پردازد که چگونه زمان کنونی، شاید زمان آن باشد که بازسازی حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران را مورد بررسی قرار دهیم.
حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران
طی 34 سال گذشته، حضور نداشتن دیپلمات های آمریکایی در ایران موجب شده تا توان واشینگتن، در درک و تأثیرگذاری موفق روی رویدادهای مربوط به این کشور و مهمتر خاورمیانه بزرگ؛ تضعیف شود.
بدون حضور دیپلماتیک برای کمک به برنامه ریزی و اجرای برنامه های سیاستی بطور مستقیم در ایران، سیاست ایرانیِ آمریکا در دهه های اخیر، صرفاً بر اساس ترکیبی تدوین شده است از تحلیل های اندیشکده ای- اطلاعاتی، گزارش های سیاسی و اقتصادی از کشورهای ثالث، اطلاعات ورودی از طرف متحدان، فشار از سوی گروه های پرنفوذ سیاسی داخل، واسطه های ایرانی که به انتخاب خود و با انگیزه های مختلف این نقش را به عهده می گیرند، اظهارات رسمی و روایت های رسانهای. این فضای آشفته، اغراق آمیز و بشدت سیاسیشده در روابط مدرن ایران و آمریکا، اغلب شبیه به فلسفه "وضعیت طبیعتِ تامس هابز" است و عمدتاً؛ منجر به سیاست هایی گسسته، اکثراً متضاد و همواره ناقص می شود.
این وضعیت طبیعت که دلیل عمده ایجادش، عدم حضور رسمی دیپلماتیک آمریکا در ایران است، منجر به نبود جایگاه انضباط سیاستی در سیاست های آمریکا در قبال ایران و کاهش مستقیم توان آمریکا در پیشبرد اهداف سیاست خارجی اش در ایران؛ شده است. این جایگاه انضباط سیاسی که نقطه تلاقی اهداف سیاست خارجی آمریکا با واقعیت های موجود در کشورهای دیگر است، عموماً از طریق حضور دیپلماتیک آمریکا و کار سفیر، مسؤول دفتر و گروه محلی تحت نظر وی در پایتخت کشور خارجی؛ می تواند مثمر ثمر باشد.
ارزیابی و گزارش واقعیت های موجود در کشورها، همکاری مؤثر با بازیگران اصلی، خدمت رسانی به شهروندان آمریکایی، تسهیل سفر به آمریکا، ارائه موقعیت های آمریکایی در رسانه های محلی، حمایت از همکاری های فرهنگی و بطور کلی؛ پیشبرد اهداف سیاست خارجی آمریکا بطور حرفه ای از طریق دیپلمات های دارای اعتبار، همان ابزار استاندارد و مؤثر برای تأمین منافع ملی آمریکا در کشورهای دیگر است. ایران هم نباید از این قاعده مستثنی باشد.
اگرچه پیشبرد اهداف سیاست خارجی آمریکا درباره ایران را می توان، از طریق حضور رسمی آمریکا تقویت کرد اما بوضوح، مشخص است که 34 سال پیشرفت محدود در همه زمینه های دوجانبه؛ نشان داده که این رویکرد "وضعیت طبیعت" باید تغییر کند. مؤثرترین راه برای ایجاد این تغییر این است که حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران دوباره احیاء شود.
فواید حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران
برخی از فواید بازسازی حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران از قرار زیر است:
- ارتباط مستقیم با دولت ایران درباره مسائل مهم از دید امنیت ملی آمریکا: حتی حضور دیپلماتیک محدود آمریکا در ایران هم، می تواند به دولت آمریکا دسترسی مستقیم به مقامات ایرانی بدهد. به این ترتیب، می توان ارتباط دائم دیپلماتیک درباره مسائل مهم دوجانبه از طریق استانداردهای دیپلماتیک بین دو کشور برقرار کرد. البته این بدان معنا نیست که دولت آمریکا سیاست های دولت ایران را می پذیرد یا از آنها حمایت می کند و یا حتی روابط دیپلماتیک را بطور کامل دوباره برقرار می کند؛ چرا که این کار به چندین گام نیاز دارد.
- بهبود خدمات شهروندان آمریکایی: شمار بسیاری از آمریکایی ها، از جمله گروه بزرگی از ایرانی- آمریکایی ها، به ایران سفر می کنند و برخی در این کشور؛ ساکن هستند. این شهروندان آمریکایی، به علاوه ایرانی هایی که ساکنین قانونی و دائم آمریکا هستند، از حمایت کنسولی آمریکا از آنها در ایران؛ فواید بسیاری می برند. یکی از اولویت های مسؤولیتی سفارت یا کنسولگری آمریکا، خدمات شهروندان آمریکایی است. بخش خدمات شهروندان به شهروندان آمریکایی و گاه ساکنین قانونی و دائم در کشورهای دیگر، خدمات گوناگونی ارائه میدهند از جمله: خدمات صدور، تمدید و اصلاح گذرنامه آمریکایی، ثبت نام شهروندان آمریکایی در ایران، حمایت و مشاوره امنیتی شهروندان آمریکایی، گزارش تولدهای خارج از آمریکا برای فرزندان شهروندان آمریکایی ساکن کشورهای دیگر، توزیع و ثبت نام خدمات چک آپ تأمین اجتماعی، ثبت نام رأی دهندگان، ارائه اطلاعات و حمایت در ثبت مالیات بر درآمد فدرال، ملاقات و حمایت کنسولی از آمریکایی های دستگیر، بازداشت و یا زندانی شده در کشورهای دیگر، حمایت رفاهی و اطلاعات وضعیتی درباره آمریکایی هایی که گزارش مفقودی آنها صادر می شود، ثبت مرگ و میر و حمایت از افرادی که در کشورهای دیگر فوت می کنند و خانواده های آنها. به علاوه، علیرغم آنکه این مورد جزء فعالیت های استاندارد خدمات شهروندان آمریکایی نیست اما بخش خدمات تهران، مثلاً از طریق «مسؤول دفتر اقتصادی» یا دفترهای مربوط دیگر می تواند؛ به آمریکایی ها درباره تبعیت از مقررات و تحریم های اقتصادی موجود نیز کمک و راهنمایی کند.
- خدمات ویزای مهاجرتی و غیر مهاجرتی: بخش های کنسولی، میتوانند به مهاجران که در نهایت ساکن دائم آمریکا می شوند، و یا غیر مهاجران که دیدار موقت دارند؛ مثل توریست ها، دانشجویان و مسافران مبادله ای، خدمات ویزا ارائه دهند. با استفاده از نظارت امنیتی و مقررات حفاظتی مناسب، این ویزاها به ایرانیان مورد تأیید، اجازه سفر یا مهاجرت موقت قانونی به آمریکا را می دهند.
- بخش روابط عمومی: این بخش با رسانه های محلی، ارتباط برقرار می کند تا مواضع سیاستی آمریکا را پیش ببرد و توضیح دهد و از برنامه های مبادلهای آکادمیک و فرهنگی آمریکا و ایران؛ حمایت کند.
- بخش سیاسی/ اقتصادی: این بخش، گزارش سیاسی و اقتصادی درباره وضعیت ایران ارائه می دهد. اگرچه فعالیت های این بخش در ابتدا به علت اندازه کوچک آن، شاید در حد یک یا دو مسؤول دفتر، محدود خواهند بود اما داشتن تصویری واقع گرایانه از تحولات ایران و زیرساختی برای ارتباط با دولت ایران در امور کاری؛ بهترین راه ارتباطی دهه های اخیر را در اختیار سیاستگذاران آمریکایی می گذارد تا تحولات ایران را درک کنند و بر این تحولات تأثیر بگذارند.
میراث سال 1979 و جامعه ایرانی- آمریکایی
جامعه بزرگ و فعال ایرانی- آمریکایی همچنان، هزینه های دشوار فاصله گرفتن آمریکا و ایران را حس می کند، بویژه غیاب حضور رسمی آمریکا در ایران را. بنابر این، بسیاری از اعضای این جامعه نمی توانند سفری ایمن به ایران داشته باشند؛ چرا که حمایت بسیار محدود دیپلماتیک و کنسولی از امنیت و رفاه خود دارند. به علاوه، از آنجا که ایران شهروندی آمریکایی آنها را به رسمیت نمی شناسد، باید با گذرنامه ایرانی سفر کنند و به این ترتیب زمانیکه در ایران هستند؛ قوانین این کشور، کاملاً در مورد آنها صادق است. همچنین، به علت تنش های دوجانبه، دولت ایران، ایرانی- آمریکایی ها و بسیاری آمریکایی های دیگر را با دید تردید می نگرد.
گاهی اوقات همین شرایط حساس، موجب شده تا شهروندان آمریکایی که اصالت ایرانی دارند، گاه تا ماه ها یا سال ها بازداشت یا زندانی شوند؛ بدون آنکه دولت آمریکایی، دسترسی مؤثری برای حمایت از آنها داشته باشد. در دهه اول بعد از سال 2000 م.، چندین ایرانی- آمریکایی بر جسته که به ایران سفر کرده بودند، دستگیر و به مدتی طولانی نگه داشته شدند و این باعث شد؛ تا برخی اعضای دیگر جامعه ایرانی- آمریکایی، از سفر به زادگاه خود منصرف شوند. آمریکایی ها و ایرانی- آمریکایی های بسیار دیگری هم، هنگام سفر به ایران با شرایط دشوار مشابهی مواجه شده اند.
...
نظرسنجی انجام شده از جامعه ایرانی- آمریکایی ها، توسط «اتحادیه روابط عمومی ایرانی- آمریکایی ها» (:PAAIA) در 2011 میلادی نیز، این نظریه را تأیید می کند. بنابر این نظرسنجی، اکثریت عمده (73 درصد) افراد شرکت کننده از تأسیس "دفتر حافظ منافع آمریکا" در ایران، برای ارائه خدمات کنسولی و صدور ویزا حمایت کردند. البته این دفتر به معنای بازگشت روابط دیپلماتیک بین دور کشور نیست. برای مقایسه آماری، لازم به ذکر است که نظرسنجی مشابهی در 2008 م.، به این نتیجه رسید که 84 درصد از افراد شرکت کننده از تأسیس چنین دفتری حمایت می کنند.
مخالفت ها، ریسک ها و موانع
شکی نیست که تأسیس دوباره، حتی حضور محدود دیپلماتیک آمریکا در ایران قدمی مهم است و با مخالفت ها، ریسک ها و موانعی روبرو خواهد شد. بسیاری از افرادی که به زندگی در "وضعیت طبیعت" عادت کرده اند، ممکن است با این تحول بزرگ، بعنوان تهدیدی علیه روایت های نهادینه و مورد اعتقاد عموم و همچنین دیدگاه ها و تابوهای بدقت ترویج شده؛ مخالفت کنند. برخی از این روایت ها همان هایی هستند که در گذشته هم، علیه تأسیس چنین دفتری به کار رفته اند. برخی از این روایت ها موارد زیر است:
- "پاداش دادن به رفتار بد": منتقدین تأسیس دوباره حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران، گفته اند که این اقدام "پاداشی است" برای دولت ایران؛ دولتی که سابقه طولانی در صحبت، سیاست و فعالیت های ضد آمریکایی دارد. بنابر این دیدگاه، ایران مسلماً استحقاق این پیشنهاد را ندارد. اما طرح این سؤال که آیا دولت ایران، استحقاق پاداش حضور دیپلماتیک آمریکا را دارد یا نه، نشان دهنده دیدگاهی ناقص و عدم بررسی عاقلانه این مسئله است. سؤال درست تری که باید طرح شود این است: آیا تأسیس حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران، منجر به پیشبرد چشم گیر امنیت ملی آمریکا نسبت به شرایط کنونی؛ میشود یا نه؟
برای پاسخ به این سؤال، بگذارید شرایط کنون را با جنگ سرد مقایسه کنیم. آمریکا هنگام تأسیس دولت جدید و انقلابی شوروی در 1922 م.، این دولت را به رسمیت نشناخت. با این وجود از 1934 میلادی تا پایان جنگ سرد، حضور رسمی دیپلماتیک در اتحاد شوروی داشت. هنگامیکه روابط دیپلماتیک تشکیل شد، رهبر اتحاد شوروی، «استالین» بود، یکی از خشن ترین دیکتاتورهای قرن بیستم. تاریخ شوروی در دوره «استالین»، شامل حکومت مستبدانه، مملوء از پالایش و پاک سازی، اشتراک اجباری، گرسنگی دسته جمعی، و کمپ های کار طاقت فرساء بود. در دهه های بعدی جنگ سرد، رهبران بعدی شوروی، کمپینی جهانی را علیه منافع آمریکا رهبری کردند. در اوج این دوران، شوروی 7 هزار موشک بالستیک بین قاره ای نشانه رفته روی آمریکا و ارتش متعارف غول پیکری داشت که مقابل متحدان و منافع آمریکا در جبهه مرکزی در اروپا؛ صف کشیده بود.
با این وجود طی این دوران، رابطه دیپلماتیک رسمی بین دو کشور ادامه داشت. اگر چه، می توان اینگونه گفت که روابط با شوروی طی شرایط جنگ و بویژه دوره بعد از جنگ جهانی دوم؛ ضروری بود اما می توان پرسید: چرا آمریکا طی دوران محاصره برلین، جلسه استماع مک کارتی در سنا، حمله شوروی به لهستان، بحران موشکی کوبا، جنگ ویتنام، حمله شوروی به چک اسلواکی و ...؛ روابط دیپلماتیک کامل را با شوروی حفظ کرد؟ حوادث جنگ سرد، هیچگاه موجب قطع حضور دیپلماتیک آمریکا در شوروی نشد و این حضور، هیچگاه بعنوان اعطای پاداش به کشوری مستحق دریافت پاداش؛ تلقی نشد. بلکه دولت آمریکا به این نتیجه رسید که حفظ این روابط برای تأمین امنیت ملی آمریکا، فوق العاده ارزشمند است. حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران هم، باید بر اساس همین عامل سنجیده شود.
- "دولت ایران نخواهد پذیرفت": دومین پیش فرض غالب این است که دولت ایران، تأسیس حضور دیپلماتیک آمریکا در این کشور را نخواهد پذیرفت. این دیدگاه دو شکل دارد:
1- دولت ایران، هنوز هم آنچنان به اهداف دولت آمریکا مشکوک است که به این کشور؛ اجازه تأسیس دوباره حضور دیپلماتیک در ایران را نمی دهد. هر چه باشد، ایران پس از انقلاب طی بحران گروگان گیری و بعد از آن ،سفارت آمریکا را "لانه جاسوسی" نامید. بنابر این، چه دلیلی دارد که ایران اجازه دهد، این لانه جاسوسی دوباره تأسیس شود؟ پاسخ بسیار ساده است.
تأسیس حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران، به نفع منافع ملی این کشور است، بویژه در شرایط کنونی که این کشور تلاش می کند؛ دوباره به جامعه جهانی بپیوندد. به علاوه، ایران هم در مقابل، از ارتقای حضور دیپلماتیک خود در آمریکا بهره مند خواهد شد و مطمئن می شود که این اقدام؛ به هیچ وجه یک جانبه نیست. همچنین، اگر چه هنوز فاصله زیادی با اعتماد دوجانبه بین آمریکا و ایران داریم، پیشنهادها و ارتباطات سودمند چند ماه اخیر؛ نشان داد که تمایل صادقانه ای برای گذشتن از صحبت ها و سیاست های گذشته وجود دارد.
دولت ایران، هرگز اجازه حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران را نمی دهد، چرا که صف های طولانی ایرانیانی که مایل هستند، ویزای آمریکایی بگیرند و به این کشور سفر کنند؛ کشوری که دولت ایران مدت هاست، "شیطان بزرگ" معرفی اش می کند، موجب خجالت دولت ایران می شود.
این صف های طولانی، نماینده مخالفت همیشگی و بشدت آشکار عمومی، با سه دهه صحبت های ضد آمریکایی دولت ایران خواهد بود اما پیشرفت در فناوری و فضای در حال تغییر روابط دوجانبه؛ این دلیل مخالفت با تأسیس حضور دیپماتیک آمریکا در ایران را به چالش کشیده است. اولاً، جلوی تشکیل این صف های احتمالاً طولانی را می توان با ایجاد امکان ثبت درخواست و برنامه ریزی ملاقات به شکل اینترنتی گرفت؛ همانطور که اکنون، این کار از طریق سفارت ها و کنسول های کشورهای ثالث انجام می شود. به علاوه، دولت ایران به اعتقاد برخی نشان داده که دارد؛ ماهیت دولتی خود را از ضد آمریکایی فاصله می دهد. ارتباطات مستقیم و بی سابقه اخیر در سطح رئیس جمهور و وزیر خارجه بین آمریکا و ایران، از جمله مهم ترین مثال هایی هستند که این تغییر بنیادین را نشان می دهند.
- "ریسک ایمنی غیرقابل قبول": مسئله سوم، ریسک امنیتی بزرگی است که دیپلمات های آمریکایی حاضر در دفتر دیپلماتیک این کشور در ایران؛ با آن مواجه هستند. واضح است که این فرضیه، ریشه در همان میراث بحران گروگان گیری دارد اما ملاحظات امنیتی برای پست های دیپلماتیک آمریکا؛ به چند عامل بستگی دارد که این عوامل، در سال های اخیر دچار تحول شده اند. طی دهه گذشته، هزاران دیپلمات و پرسنل رسمی و مدنی آمریکایی در شرایط بسیار خطرناک مثل عراق، افغانستان، سودان، لیبی، یمن و غیره و در قالب گروه های کوچک تر: "تیم های بازسازی محلی" ؛ در مناطق دورافتاده و کشورهای بسیار خطرناک؛ خدمت کرده اند. این پست ها در گذشته و تا همین امروز، در مناطق جنگی یا درگیری بوده اند.
شرایط امنیتی در تهران، ممکن است که چالش هایی بوجود آورد. خاطرات بحران گروگان گیری، همچنان در ذهن آمریکایی ها باقی است. با همه اینها، شرایط امنیتی که دیپلمات های آمریکایی در دفتر حافظ منافع آمریکا در تهران با آنها مواجه می شوند؛ در مقایسه با خطرات همیشگی و بزرگی که افراد اعزامی برای خدمات خارجی و یا شهروندان مستقر در کشورهای دیگر، طی ده سال گذشته با آنها روبرو بوده اند، رنگ می بازد. به علاوه، شهروندان آمریکایی که این پست ها را به عهده می گیرند، از جمله در تهران، خطرات موجود را کاملاً می دانند و می پذیرند و عموماً؛ به ازای این سختی ها و خطرات، مزایای خوبی هم دریافت می کنند. این افراد، دقیقاً مثل برادران و خواهرانشان در ارتش، این ریسک ها را می پذیرند؛ تا به کشورشان خدمت کنند. نسل کاملی از این دیپلمات ها، به خدمت در پست های خطرناک یا دشوار سازگار شده اند و حتی پرسنل وزارت خارجه هم؛ این نوع خدمات را ستایش می کنند. مثل همیشه حفاظت از این افراد حین انجام مأموریت، همواره یک اولویت مهم است.
بدون شک، این ریسک وجود دارد که محافظه کارهای متنفر از کشورهای دیگر و حامیان وضعیت کنونی در ایران، در صورت تهدید به از دست دادن موقعیت شان؛ برای رسیدن به ایرانی آزادتر و از نظر بین المللی کمتر منزوی، تلاش خواهند کرد تا هرگونه حرکت به سمت تغییر بزرگ در رویکرد جهانی ایران را از بین ببرند. شاید هیچ اقدام دیگری، نتواند به اندازه تأسیس دوباره حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران، این اهداف نهادینه شده در ایران را تهدید کند. با این حال، به کمک احتیاط کافی با نظارت «دفتر امنیت دیپلماتیک وزارت خارجه آمریکا»، می تواند ایمنی مقامات آمریکایی را تا حد باقی ماندن ریسک های قابل قبول و عادی تأمین کرد. به علاوه، پیش از یک مقام آمریکایی، دولت ایران باید علناً هر گامی را بپذیرد که منجر به تأمین امنیت آمریکایی های اعزامی به این کشور می شود.
بدلایلی که ذکر شد، مسئله ایمنی و امنیت تا حدی پذیرفتنی، قابل مدیریت است، بویژه که اولویت های مهم امنیت ملی در این موضوع؛ مطرح است.
- "خیانت به مخالفان ایرانی": از روزهای اول انقلاب اسلامی، مخالفان دکترین ها و اقدامات حاکم در این کشور، به سیاست های داخلی (ایران) اعتراض کرده اند. بطور ویژه، اقدامات اعتراض آمیز در داخل ایران و در میان ایرانی های مخالف حکومت، به همراهی بسیاری از گروه های جامعه مدنی بین المللی و دولت های غربی؛ به سابقه حقوق بشری ایران انتقاد کرده اند. بعنوان مثال، "زارش سالانه حقوق بشر وزارت خارجه" و سایر گزارشات درباره ایران، همگی به کم کاری های ایران در زمینه حقوق بشر اشاره کرده اند. بخشی از مخالفان شروع دوباره ارتباطات دیپلماتیک بین دو کشور، افرادی هستند که بر اساس همین سابقه حقوق بشری، ارتباط آمریکا با دولت کنونی ایران را "خیانت" به قربانیان اقدامات خلاف حقوق بشر این کشور می دانند. با این وجود، سؤالی که باید بپرسیم این نیست که آیا ایران، مسائل بزرگی در زمینه حقوق بشر دارد یا نه. پاسخ این سؤال به وضوح مثبت است. اما، سؤال این است که آیا 34 سال اخیر در "وضعیت طبیعت"، با انزوای دیپلماتیک، تحریم ها، تلاش های پراکنده برای تغییر حکومت و اقدامات مخفیانه، بهبود شایانی در زمینه حقوق بشر در ایران بوجود آورده است یا نه؟ مشخص است که پاسخ منفی است.
برای افرادی که واقعاً می خواهند، دولتی آزادتر و شفاف تر و به تبع آن، وضعیتی بهتر برای حقوق بشر در ایران ببینند و همکاری ایران با دنیا و بویژه با آمریکا؛ به احتمال قوی تأثیر بسیار بیشتری در مقایسه با دستاوردهای سیاست های کنونی، در پیشبرد این اهداف ارزشمند دارد. حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران، می تواند مستقیماً بر همه بخش های جامعه ایران اثر بگذارد، از جمله اقلیت ها، اصلاح طلبان، مخالفان، ژورنالیست ها، محققین و سایرین. اگرچه حضور آمریکا، به تنهایی برای ایجاد "اصلاحات پایدار داخلی" در ایران کافی نیست و این موضوع؛ نهایتاً به مردم این کشور وابسته است اما نسبت به روش های کنونی، کمک بسیار بیشتری به این روند می کند.
شرایط کنونی، فرصتی تاریخی پیش پای ما می گذارد
انتخاب «حسن روحانی»، رئیس جمهور عمل گرای ایران در ژوئن 2013 م.، بر اساس خواست عمومی مردم بود. پیشرفت های اولیه وی در جبهه دیپلماتیک بین المللی، از حمایت یکپارچه آیت الله «خامنه ای»، رهبر ایران و اکثریت مراکز قدرت این کشور؛ برخوردار است. عمل به توافق موقت هسته ای اواخر نوامبر 2013 میلادی بین 5+1 و ایران، در تاریخ 20 ژانویه 2014 م. آغاز شد. مذاکرات ادامه دار 5+1 با ایران، فرصت را برای رسیدن به راه حل دیپلماتیک چالش برنامه هسته ای ایران؛ باز می کند. هم «اوباما» - رئیس جمهور- و هم «کری» - وزیر خارجه- بارها تأکید کرده اند که رسیدن به توافق هسته ای قطعی نیست، هر امتیازی که آمریکا به ایران می دهد؛ تدریجی و قابل برگشت است. با این حال، روند مذاکرات، پیشرفت بی سابقه ای تا کنون داشته است.
کنگره آمریکا و گروههای مهم در این کشور و کشورهای بین المللی، هنوز تردید دارند که توافق بین 5+1 و ایران ممکن باشد اما هیچ شکی نیست که توافق بین المللی در حمایت از راه حل دیپلماتیک مسئله هسته ای وجود دارد و در حمایت از اینکه؛ پیشرفت در زمینه توافق نهایی، از دیدگاه واقع گرایانه هم ممکن است و حل این مسئله، بدون استفاده از نیروی نظامی ارجح است. هیچ دلیلی وجود ندارد که بازگشت محدود حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران، به این پیشرفت ها صدمه بزند. به عکس، این حضور حتی می تواند، روند پیشرفت در مذاکرات هسته ای را تقویت کند و زمینه ای ایده آل برای اجرای موفقیت آمیز توافق نهایی و بلندمدت و همچنین؛ حمایت از اهداف کلیدی دوجانبه و منطقه ای آمریکا را فراهم می کند.
اطلاعات اساسی درباره بهبود ظرفیت های دیپلماتیک آمریکا در ایران
روند فکری که در این بخش بیان می شود، بر اساس اصول و اقدامات استاندارد دیپلماتیک است. روند دقیق برای بازگشت احتمالی حضور دیپلماتیک آمریکا در ایران و در طرف مقابل حضور دیپلماتیک ایران در آمریکا، تحت تأثیر تصمیمات سیاستی دولت «اوباما»، روندها و سیاست های وزارت خارجه، نظارت های کنگره و همچنین تصمیمات سیاستی دولت ایران است. هر گامی به جلو، باید به شکل دوجانبه مورد مذاکره باشد و علناً توافق درباره آن حاصل شود؛ تا بتوان اقدامی فراتر از وضعیت دیپلماتیک کنونی، انجام داد. با در نظر داشتن این هشدارها، آنچه در ادامه می آید، توصیف روندی است که مسئله ممکن است به خود ببیند:
وضعیت دیپلماتیک کنونی آمریکا و ایران
در حال حاضر، آمریکا دفتر حافظ منافعی با نظارت سفارت سوئیس در تهران دارد. این دفتر متشکل از دیپلمات ها و کارکنان سوئیسی و کارکنان کشور میزبان یعنی ایران است. این دفتر، بطور محدود به خدمات شهروندان آمریکایی و به شکلی بسیار محدود؛ خدمات ویزا ارائه می دهد. به علاوه، سوئیس نقش واسطه را در تبادل ارتباطات دیپلماتیک بین آمریکا و ایران بازی می کند. از سوی دیگر، ایران دفتر حافظ منافعی از طریق سفارت پاکستان در واشینگتن دارد. در این دفتر، در مجموع حدود ده نفر ایرانی متشکل از افراد دارای "گرین کارت" و کارمندان دیگر، کار می کنند. به علاوه، ایران یک نماینده دائم هم در سازمان ملل در نیویورک دارد. اگرچه این نماینده دائم، رتبه سفیر را دارد اما وظایف او محدود هستند؛ چرا که نه خود او و نه کارمندان اش بدون اجازه علنی از وزارت خارجه آمریکا، نمی توانند از محدوده اطراف دفتر سازمان ملل خارج شوند. هم آمریکایی ها و هم ایرانی- آمریکایی هایی که به ایران سفر می کنند، اسناد خود را از دفتر حافظ منافع آمریکا در واشینگتن می گیرند، در حالیکه ایرانی هایی که به آمریکا می روند؛ از طریق چندین دفتر دیپلماتیک آمریکا در کشورهای ثالث مثل امارات، ترکیه و ارمنستان، می توانند خدمات ویزا بگیرند. در تمام این کشورها، مسؤولان کنسول فارسی زبان با آموزشهایی که درباره امور ایران دیده اند، مصاحبه ویزا را برگزار می کنند. به علاوه، سفارت مجازی وزارت خارجه در تهران، منابع آنلاین فارسی زبان از جمله اطلاعات خدمات کنسولی به متقاضیان ارائه می دهد.
دفتر
نظرات شما عزیزان:
|