وقوع زلزله استان آذربایجان شرقی فرصتی را پدید آورد تا ورشکستگان سیاسی بار دیگر وارد عرصه شوند و از شرایط پیش آمده برای بهره برداری های سیاسی حداکثر تلاش را مبذول کنند.
امیرحسنی، سرویس سیاسی ندای انقلاب/ وقوع زلزله استان آذربایجان شرقی فرصتی را پدید آورد تا ورشکستگان سیاسی بار دیگر وارد عرصه شوند و از شرایط پیش آمده برای بهره برداری های سیاسی حداکثر تلاش را مبذول کنند.
لذا از همان روزهای نخست حادثه، رسانه های بیگانه به تسویه حساب با انقلاب و مردم برخواستند و در فاز اول تهاجم رسانه ای خود مدعی سانسور زلزله آذربایجان شرقی در رسانه ملی شدند. ادعایی که پوچی آن چنان آشکار بود که دوام چندانی نیاورد و بجای آن رسانه های نزدیک به جریان اصولگرایی متهم به نادیده انگاری و سانسور خبری حادثه زلزله شدند.
از سوی دیگر، اتاق فکر ضد انقلاب که تقارن زلزله با روز قدس و برگزاری اجلاس سران غیر متعهد ها را بهانه ای خوبی برای طرح مطالبات قومی و ایجاد چالش های امنیتی و روانی در ایران می دید کوشید تا در فاز دوم حملات رسانه ای خود داعیه دفاع از ملت آذربایجان را بلند کند و به پیروی از پان ترکیست های همسایه کوچک شمالی، مدعی تبعیض در امداد رسانی به زلزله زدگان آذربایجان شرقی شود. موضوعی که به گواهی تصاویر و اذعان شاهدان عینی، هرگز نتوانست جایی در میان افکار عمومی پیدا کند.
لذا فاز سوم پروژه نا امن سازی ایران، با طرح اتهاماتی به دولت و مقامات سیاسی بلند پایه تلاش کردند میان مجموعه حاکمیت و مردم تفرقه و جدایی بیاندازند. در این میان سفر رئیس جمهور به عربستان می توانست بهانه ی لازم برای آغاز حملات رسانه ای باشد. نقشه ای که با درایت مسئولان خنثی و با سفر رهبر معظم انقلاب ، مقامات دولتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مناطق زلزله زده، نقش بر آب شد.
فاز چهارمی که جریان نفاق کوشید از آن به عنوان عائدی حداقلی خود از زلزله ای که جان بیش از ۳۰۰ هموطن ایرانی را گرفته بود، بهره برداری کند، بدنام کردن نهادهای امدادی در کشور و جذب منابع مادی، برای ادامه حیات انگل گونه خود بود. به طوریکه در یک رویکرد کلی رسانه های ضد انقلاب و حامی فتنه کوشیدند در گزارشات خود از مناطق زلزله زده اعتماد مردم به نهادهای امدادی نظیر کمیته امداد امام خمینی و هلال احمر را مورد هدف قرار دهند، تا از این رهگذر فرصت مال اندوزی برای خود را فراهم کنند.
لذا شاهد آن بودیم که برخی نهادهای مجهول الهویه در خارج از کشور نظیر انجمن حقوق بشر کانادا با ادعای واهی امداد رسانی مستقیم به زلزله زدگان اقدام به انتشار آگهی جلب کمک های مردمی در سطح رسانه های ضد انقلاب کردند. موضوعی که به خوبی میزان صداقت و درستی ادعاهای میهن پرستانه و همنوع دوستانه ضد انقلاب را بر ملا می کرد.
اما آنچه که ضد انقلاب خارج نشین و در راس آنها جریان حامی فتنه ۸۸ از نظر خود دور نگه داشتند خاطره ی زلزله ی بم با ۳۰ هزار کشته بود. زلزله ای که ۵ دی ۱۳۸۲ هزاران هموطن را به آغوش خاک کشاند و علیرغم شرائط خطیر و حساس کشور در آن برهه ، نمایندگان مجلس ششم، فقط ۲ هفته پس از زلزله و در فضایی که اوضاع امنیتی و روحی و روانی مردم بم به شدت از زلزله متاثر بود ، دست به تحصن در مجلس شورای اسلامی زدند. تحصنی نه برای مردم که در ماتم رد صلاحیت از انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی.
و این در حالی بود که امداد رسانی به مناطق زلزله زده با معضلات فراوانی مواجه بود. بحران امنیتی در منطقه زلزله زده امداد رسانی را با اخلال مواجه کرده بود و عدم نظارت دقیق بر ارسال کمکها باعث شده بود بافت شهر بم به کلی دستخوش تغییر شود و افغانه و اشرار به شهر هجوم برده و خود را سکنه شهر معرفی کنند.
از سوی دیگر عمق ویرانی باعث شده بود تا امداد رسانی به آسیب دیدگان به سختی صورت بگیرد و در شرائطی که مردم به صورت خودجوش وارد صحنه شده بودند و مساجد به پایگاههای جمع آوری کمکهای مردمی مبدل شده بود، نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم در ۱۷ دیماه (یعنی ۱۲ روز پس از زلزله) با هدف تحت فشار قرار دادن نظام و باج خواهی دست به تحصن زدند.
اتفاقی که شیب سقوط اصلاح طلبان در عرصه عمومی را تندتر کرد و آنان را سنگر به سنگر به عقب راند.
تجربه دو زلزله بم و آذربایجان نشان می دهد که مشکل اصلاحات و مدعیان امروز آن، که به حامیان فتنه۸۸ شهرت یافته اند، نه در فعالیت های رقیب سیاسی، که در غفلت ها و تناقضات آنان نهفته است.
به طوریکه حتی اگر بر فرض محال، رد صلاحیت های قانونی نمایندگان مجلس ششم در انتخابات مجلس هفتم اعمال نمی شد، آنان نمی توانستند انتظار موفقیت در انتخابات سال ۸۲ را داشته باشند. واقعیتی که در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ و ۸۸ و دوره های هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی نیز تکرار شد و با تداوم رویه گذشته همچنان نیز احتمال تکرار آن می رود.
نظرات شما عزیزان:
|