اما بعد از انتشار این گفتگو، بسیاری از مخاطبان خواستار آن شدند که هویت این بازیگر افشا شود. بنابراین از آنجایی که «محمد خزاعی» به هیچ وجه حاضر به اعلام نام این بازیگر نبود، پیگیریهای رجانیوز برای افشای هویت این بازیگر آغاز شد و سرانجام مشخص گردید که این بازیگر زن، «باران کوثری» بوده است که با همراهی دو نفر از عوامل پشت صحنهی سینما، ابتدا اقدام به توهین به «نورایی» کرده و در ادامه حتی قصد درگیری با او را داشتهاند که البته موفق هم نشدهاند.
فارغ از این ماجرا که این پرونده در حال پیگیری قضایی است، به نظر میرسد که درخشش «علیرام نورایی» در «قلادههای طلا» و کارهای بعدی او، باعث حسادت تعداد معدودی از بازیگران جویای نام سینمای ایران شده است؛ تا جایی که این بازیگران اندک برای مطرح شدن خود و تخریب چهرهی این بازیگر، حتی از انجام اقدامات فاشیستی و توهین و زد و خورد در مراکز عمومی هم ابایی ندارند.
جالب آنکه «باران کوثری» نه به واسطهی مهارت خود در بازیگری، که بیشتر به دلیل صبغهی سینمایی مادر و پدر خود «رخشان بنیاعتماد» (کارگردان سینما) و «جهانگیر کوثری» (تهیه کننده سینما و کارشناس فوتبال و مجری برنامههای ورزشی)- وارد عرصهی سینما شده است. او از کودکی در فیلمهای مادرش بازی میکرد و این روند تا همین سالهای اخیر و آخرین فیلم مادرش هم ادامه داشت؛ تا جایی که «کوثری» به خاطر بازی در نقش یک دختر معتاد در فیلم «خونبازی» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد و البته نقش آفرینی در «روز سوم»، توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را دریافت کند. این سیمرغ درحالی به «کوثری» میرسید که بسیاری اعتقاد داشتند که با توجه به علاقهی داوران ایرانی به نقشهای خاص و به خصوص نقش کاراکترهای معتاد، این نقش معتاد را هر کس دیگری هم بازی میکرد، احتمالاً برندهی سیمرغ میشد.
البته حضور در یک خانوادهی سینمایی، تنها مزیت این بازیگر نیست. حضور «کوثری» و مادرش روی سن آخرین جشن خانهی منحلهی سینما با دستبند سبز و انجام حرکات مضحک برای به هم ریختن جو سالن برج میلاد در هنگام نمایش «قلادههای طلا» در سیامین جشنوارهی فیلم فجر، تنها بخشی از تواناییهای این بازیگر است. ضمن اینکه بسیاری از مخاطبان تلویزیون، او را با مصاحبهی معروفش با رضا رشیدپور در شبکهی پنج سیما و بیاحترامی او به پدرش در حین این مصاحبه میشناسند؛ آنجایی که او خیلی راحت روی آنتن درخواست پدرش را رد کرد و همین موضوع باعث شد تا بارها مجری برنامه در شبهای دیگر از این موضوع و اینکه «باران کوثری» را در چنین موقعیتی قرار داده است، عذرخواهی کند.
به هر حال «باران کوثری» با برخورد فاشیستی اخیر خود در تئاتر شهر نشان داد که هنوز روحیات «شعبانبیمخها» و «جاهل مسلکها»ی دههی بیست و سی تهران قدیم زنده است و در عین ناباوری، این بار در نزدیکی یکی از مراکز به اصطلاح فرهنگی تهران و جایی که آن را مرکز روشنفکری پایتخت مینامند و حتی جالبتر، در میان هنرمندانی که داعیهی «فرهنگی» بودن آنها گوش فلک را کر کرده است، این روحیات خشن و بدوی، دوباره بروز و ظهور پیدا کرده است.
نظرات شما عزیزان:
|