به گزارش ایمنا، فیلم گشت ارشاد در سینماهای شهرستان ها اجازه اکران پیدا نکرد و در سینماهای تهران نیز پس از اکران محدود که با فروش بسیار بالایی نیز همراه بود از پرده پایین کشیده شد. اما روز ۱۳ شهریورماه در یک سکوت خبری و بدون هیچ پیش زمینه ای در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.پس از آمدن فیلم به خانه ها یک علامت سوال بزرگ در ذهن مخاطبان شکل گرفت که یعنی تماشای این فیلم در سینما با تماشای آن در خانه چه تفاوتی می کرد؟
به اعتراف کسانی که فیلم را در زمان جشنواره دیده اند نسخه خانگی فیلم تفاوت چندانی با نسخه سینمایی ندارد و تنها دو دیالوگ ویک سکانس نه چندان تاثیر گذار از آن تغییر کرده است.تنها تغییر گل درشتی که در این فیلم به چشم می آید نام فیلم است که بر روی کاور نسخه خانگی آن از ” گشت ارشاد” به ” گشت ارشاد ؟! ” تغییر کرده است. در واقع تنها یک علامت سوال و تعجب برای جلوگیری از تفسیرهای احتمالی از نام فیلم به آن اضافه شده است.اما گلایه کارگردان به اکران نشدن این فیلم همچنان باقی است.سعید سهیلی در یادداشت کوتاهی که روی کاور نسخه خانگی فیلم به چشم می خورد نوشته است:"در مورد گشت ارشاد هیچ نباید گفت.تنها باید نشست وآن را تماشا کرد.چندماه منتظر پروانه ساخت آن بودم.مهم نیست که چه سختی هایی برای اکران آن کشیدم.خودم همراه با فیلم آتش گرفتم و سوختم.مهم نیست.پس هیچ نمی گویم و با وجود همه سختی ها باز فیلم می سازم"
اما پس از آمدن گشت ارشاد فیلمی که سرمنشا اختلاف وزارت ارشاد با حوزه هنری نیز بود به شبکه نمایش خانگی همه کنجکاو بودند که ببینند فیلمی که این همه سروصدا کرد چه بود.
فیلم داستانی درباره سه جوان پایین شهری دارد که با شبیه کردن خودشان به گشت ارشاد از جوان ها اخاذی می کنند.این سه نفر هرکدام دردها و مشکلاتی نیز دارند که باعث شده به این کار رو بیاورند و درواقع این تمهید آقای کارگردان است برای اینکه مخاطب کمی به این نقشه شوم شخصیت های اصلی نگاه منطقی داشته باشد.در بین راه به شیوه فیلم فارسی ها شخصیت به اصطلاح "قیصر" داستان که حمید فرخ نژاد باشد عاشق هم می شود و همین عاشق شدن است که درنهایت کار دستش می دهد. پایان فیلم خوب تمام نمی شود و خون است که به شیوه فیلم فارسی از سرو روی صحنه ها می بارد.درواقع باید گفت که گشت ارشاد می تواند یک کپی ضعیف از فیلم های مسعود کیمیایی باشد. با چاشنی چاقو و عشق و رفاقت و البته یک پولاد کیمیایی.داستان فیلم کاملا شما را به یاد فیلم "اسب حیوان نجیبی است" می اندازد.با این تفاوت که این کجا و آن کجا؟؟در اسب حیوان نجیبی است تا لحظه آخر شما محو بازی رضا عطاران و دیگر بازیگران فیلم می شوید که حضوری کوتاه اما بسیار موثر دارند.شخصیت ها تیپ نیستند و آنقدر باور پذیرند که تا آخر فیلم می توانی همراهیشان کنی و حتی انگار در آخر فیلم با عطاران از پله های کله پزی پایین می روی و از لباس آن مامور گشت به یک زندانی مفلوک تبدیل می شوی . در گشت ارشاد اما آدمهایی هستند که حتی یک لحظه هم نمی توانی باورشان کنی.نمی دانی به حال شخصیت های گل درشت فیلم بخندی یا گریه کنی.دقیقا مانند لحن روایت فیلم که بین کمدی و تراژدی در رفت وآمد است و جالب این جاست که هیچ کدام نیز باور پذیر نیست.آقای کارگردان حتی در انتخاب بازیگران نیز بین عقل و دلش در تضاد بوده و نمی دانی که "حمید فرخ نژادش را باور کنی یا نیوشا ضیغمی را".
با همه این حرف ها این فیلم می توانست با این اسم گیشه پسند و نام بازیگرانش و تمامی حاشیه هایی که از ابتدای اکران آن در جشنواره شروع شد خوب بفروشد.اینطور نشد و گشت ارشاد از قطار اکران جاماند تا سینماها یکی دیگر از فیلم هایی که امید میلیاردی شدن در سال ۹۱ را داشت را از دست بدهند.
الهام شهيدان
نظرات شما عزیزان:
|