در ماه های گذشته دولت، ملت و ارتش سوریه آماج سنگین ترین هجمه های رسانه ای و سیاسی بوده اند. در این هجمه ها که نشانگاه های آن، گاه به گاه تغییر کرده است اگرچه ممکن است برای نشانگاه سازمان های بین المللی و برخی از دولت ها فضای داخل سوریه و اقدامات آن مشتبه شده باشد، اما پایداری و عدم عقب نشینی دولت و ملت سوریه باعث شده است که هجمه های رسانه ای با تصمیمات نظامی، تنبیهات اقتصادی و تهدیدات سرزمینی ترکیب شوند.
در مقاله ذیل به بررسی فضای و جنگ روانی دشمنان سوریه خواهیم پرداخت.
اسم رمز «بن رودز»
«بن رودز» معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید است، او که اخیراً متوجه مقاومت سوریه در مقابل هجمه های رسانه ای شده است، طرحی برای اوباما نوشته که نتیجه آن، یک کودتای رسانه ای علیه سوریه است.
او در طرح خود که با همکاری و همراهی کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان، قطر و رژیم صهیونیستی قابل اجرا است، قطع تمامی شبکه های تلویزیونی سوریه از «نایل ست» و «عرب ست» را پیشنهاد داد. این پیشنهاد بلافاصله مورد توافق عربستان و قطر قرار گرفت و چون بیشترین سهم را در این دو ماهواره داشتند، آن را پیشنهاد خوبی دانستند.
در این صورت، در یک زمان معین، تمام شبکه های تلویزیون دولتی سوریه که روی این دو ماهواره قرار دارند قطع می شوند و به جای آن، تلویزیون های جبهه تروریست های ضدسوری با سرود و آهنگ و پرچم و رنگ و شمایل سوری فعالیت خود را شروع می کنند و به این ترتیب، ارتباط رسانه ای مردم و دولت نه تنها قطع می شود، بلکه عملاً دولت فعلی روند افت مشروعیت خود را طی می کند.
برای اجرای بهتر این طرح در دوحه و ریاض چندین جلسه برنامه ریزی برای طرح «بن رودز» برگزار شد. دو نشست اول، جلسه های فنی بوده است که در دوحه قطر برگزار شد و سومین نشست هم جلسه ای سیاسی بود که در ریاض برگزار شد.در جلسه اول، افسران و مأموران واحد جنگ روانی ارتش آمریکا که در شبکه های تلویزیون های ماهواره ای العربیه، الجزیره، بی بی سی، سی ان ان ، فرانس 24، فاکس نیوز، فیوچر تی وی و ام تی وی فعال هستند گردهم آمدند.
آنها در این نشست توافق کردند که یک ساختار اعتباربخشی دو جانبه در نظر گرفته شود و برای باورپذیر شدن اطلاعات این رسانه ها، به تکرار اخبار همدیگر بپردازند. در این جلسه همچنین قرار شد که 40 شبکه تلویزیونی وهابی نیز به کار گرفته شوند. در نشست های بعدی ترکیب بندی تصاویر و استودیوسازی مورد بحث قرار گرفته است. در طول هفته های گذشته استودیوهای عربستان سعودی برای ساخت نسخه های دقیقاً مشابه با دو کاخ ریاست جمهوری سوریه و میدان های اصلی دمشق، آلپو و حمص به کارگرفته شده اند.
شایان ذکر است در سال 2011 شبکه تلویزیونی فرانس 24 بر اساس قراردادهای امضا شده به عنوان مرجع خبری شبکه لیبیایی سی ان تی نقش ایفا کرده است. در طول نبرد طرابلس و در حالی که شورشیان لیبی هنوز کیلومترها دورتر از شهر بودند، ناتو فیلم های جعلی را در استودیو ساخت و از طریق الجزیره و العربیه منتشر کرد که انقلابیون را در میدان مرکزی پایتخت نشان می داد! در نتیجه ساکنان طرابلس به خیال اینکه در جنگ شکست خورده اند، مقاومت را به کلی کنار گذاشتند.
اکنون بخش هایی از این عملیات اجرا شده است و تروریست ها با حمله به شبکه های تلویزیونی سوریه، امکانات پخش فنی و استودیوهای آنها را تخریب کرده اند هر چند که سوریه توانست از اولین شوک این عملیات همزمان با انفجار تروریستی دمشق عبور کند، اما همواره تا زمانی که ساختار رسانه ای سوریه یک تغییر مطلوب را حس نکند، این امکان وجود دارد.
هر چند که در روزهای اخیر اتفاقات خوب رسانه ای در سوریه را شاهد بوده ایم. در همین حال، آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال آن هستند که طرح اشغال رسانه ای عراق را که قبلاً در 2003 آزموده شده است، در سوریه نیز عملی کنند. در این طرح، کلیه سیستم های مخابراتی، رادیویی سوریه دچار اختلال شده و ارتباطات بدنه ارتش، دولت با رأس آن قطع می شود. قطع ارتباطات می تواند دستورات فرماندهی را به واحدهای کوچک تر با اختلال مواجه کند و درجه آسیب پذیری نظام را بالا ببرد. رسانه های غربی و عربی در تمام محورهای یاد شده با راه اندازی یک جنگ پر شدت، از تاکتیک های رسانه ای ذیل برای مرعوب کردن مردم و مسئولان سوریه استفاده می کنند:
تاکتیک تنهایی: یکی از ارزش های رسانه ای، انتشار اطلاعات نشان «فراوانی»، «تعداد و تکثر» است و رسانه ها به خبرها و اطلاعاتی که چنین خصوصیتی را داشته باشند بیشتر بها می دهند. در این تاکتیک رسانه های محور ضد سوری به دنبال آن هستند که سوریه را یک کشور «تنها» در مقابل بلوک های قدرت بین المللی که دارای فراوانی، تعداد و تکثر هستند نشان دهند. در این طرح، هدف رسانه آن است که مردم سوریه به یک برداشتی از ضعف دولت و احتمال شکست از طرف مقابل برسند.
نشست های سیاسی پرحجم که هر لحظه اخبار آن از صدها رسانه پخش می شود، موضع گیری های لحظه ای مسئولان دولت ها و وزرای خارجه، بیانیه های پی درپی، تحریم های پرصدا، فراخوان سفرا، همه از این گواهی دارد که مجموعه تبلیغاتی محور ضد مقاومت در صدد است که مقاومت روحی و روانی مردم و دولت سوریه را از بین ببرد.
تاکتیک رسیدن به قطار: در این تاکتیک، رسانه ها در تلاش هستند وانمود کنند که قطار ضدسوریه در حال رسیدن به مقصد است و انقلابیون کسانی هستند که زودتر خود را به آن برسانند. در این جنگ رسانه ای، از سربازان، ارتشی ها، کارمندان دولت و مردم خواسته می شود با توجه به اینکه قطار پیروزی به ایستگاه نهایی خود نزدیک شده است، سریع تر به انقلابیون بپیوندند. اگرچه در ماه های گذشته برخی از افراد کم بنیه به این قطار که در ایستگاه اول خود متوقف مانده است پیوسته اند، اما در مجموع این رسانه ها، در ترغیب مردم به پیوستن به تروریست های معارض دچار ناکامی شده اند. از این رو سعی کرده اند برخی از نیروهای سلفی را با قطار پر از پول قطر و عربستان وارد سوریه کنند.
ماکت سازی از انقلاب: هنگامی که رسانه ها در رسیدن به هدفی باز می مانند و یا به تصاویر موردنظر خود از صحنه های واقعی نمی رسند به دو کار دست می زنند، اول، از تصاویر آرشیوی استفاده می کنند، دوم از ماکت آن هدف، تصویرسازی می کنند. رسانه های ضدمقاومت در ماه های گذشته وارد جنگ با دولت سوریه شده اند. در پروژه ماکت سازی از انقلاب، کشورهای عربستان و قطر در صدد هستند که با کمک هالیوود با بودجه ای بیش از 63 میلیارد دلار، ماکت هایی سه بعدی در اندازه های واقعی از مراکز مهم دمشق مانند مقرر ریاست جمهوری بسازند و با این کار، بزرگ ترین عملیات روانی را علیه دمشق با هدف سقوط نظام سوریه انجام دهند.
تاکتیک جابه جایی ارزش ها: مردم سوریه به دلیل حمایت هایی که از حزب الله و فلسطین و ضدیتی که با رژیم صهیونیستی داشته اند محور مقاومت شناخته می شوند و حساسیت ویژه ای به طرح های صهیونیستی و همچنین عربستان سعودی و آمریکا دارند، اما در این اینجا رسانه ها در تلاش هستند که در روان مردم سوریه جابه جایی ارزشی صورت بگیرد و دشمنان دیروز، دوست قلمداد شوند!
همچنین در این تاکتیک، «گروه های تروریست» به عنوان گروه های انقلابی و مردمی، نمایندگان تروریست ها در مجامع جهانی به عنوان نمایندگان واقعی مردم سوریه معرفی می شوند.در کنفرانس هایی که در تونس، استانبول، پاریس و ژنو علیه تمامیت ارضی سوریه تشکیل شده است همه دشمنان ملت سوریه به عنوان «دوستان سوریه» معرفی شده اند.
همچنین جابه جایی «مردم» با «تروریست ها» یکی از شیوه های این تاکتیک بوده است که هنگامی که می خواهند آمار کشته شدگان تروریست را اعلام کنند آنان را با تعدادی زن و کودک می آمیزند تا بار روانی آن بالا برود و دولت بشار اسد یک دولت ضد مردمی و جانی معرفی شود!
تاکتیک دره فرار: غرب و متحدان آن در اتحادیه عرب به دنبال شکست در زمینه نظامی، جنگ روانی علیه حکومت سوریه را تشدید کرده اند. در این باره اتحادیه عرب به عنوان ناجی بشار اسد و حامی خون مردم عرض اندام کرده و چنین وانمود می کند که حکومت سوریه شدیداً ضعیف شده است و بشار اسد باید کناره گیری کند. آنها در قبال این کناره گیری، آمادگی دارند که بشار اسد را از دره محاصره فراری دهند و جان او را نجات دهند!
این تاکتیک در حالی به اجرا درآمده است که رسانه های ائتلاف جنگ روانی چندین بار تلاش داشتند که با حضور و غیاب رسانه ای، بشار اسد را فراری معرفی کنند.
تاکتیک دشمن فرضی: در این تاکتیک در تمام محورهای عربی، غربی، صهیونیستی و رسانه ای دشمنان سوریه درصدد بودند که محبوبیت ایران را در میان مردم سوریه کم رنگ کنند. رسانه ها و مقامات این ائتلاف درصدد بودند که با تخریب چهره و وجهه ملت و دولت ایران، مردم سوریه را در مقابل ایران قرار دهند؛ بر این اساس، آنها ارسال سلاح های ایرانی به سوریه، حضور نیروهای ایرانی در سوریه، راهکارهای ایرانی مقابله با فتنه سوریه و... را به عنوان دخالت ایران در سوریه برجسته و بزرگ نمایی می کنند و با تأکید و تکرار روزانه آن به دنبال آنند تا به نتایج ذیل دست یابند:
1- جمهوری اسلامی ایران تحت یک عملیات روانی از هرگونه کمک به سوریه منصرف شود.
2- جنگ تروریست ها را بزرگ تر قلمداد و شکست های خود را توجیه کنند.
3- جمهوری اسلامی ایران را در کشته شدن تروریست ها دخالت بدهند.
تفاوت جنگ رسانه ای علیه سوریه با انقلاب های منطقه
جنگ رسانه ای علیه سوریه با جنگ رسانه ای علیه حکام دیکتاتور کشورهای تونس، مصر، لیبی و یمن دارای تفاوت های ماهوی ذیل است:
1- در جنگ رسانه ای علیه سوریه، مهم ترین رکن انقلاب که در کشورهای دیگر در میدان های؛ التحریر و لولو شاهد بودیم، وجود خارجی ندارد؛ یعنی حمایت و پشتیبانی مردمی از طرح براندازی در دمشق که می تواند بهترین و آشکارترین نمود مردمی بودن قیام باشد دیده نمی شود؛ رسانه های غربی و عربی برای جایگزین کردن این موضوع بسیار مهم، تروریست های القاعده را جایگزین مردم کرده و از آنان به عنوان انقلابیون یاد می کنند.
2- در جنگ رسانه ای اخیر شبکه های اجتماعی مجازی که در انقلاب های تونس، مصر، لیبی و... نقش فعال و برجسته ای داشتند در این میدان به دلیل عدم استقبال مردم از طرح براندازی، فعالیت خاصی را از خود بروز نداده اند و به عبارتی در تعطیلی کامل به سر می برند.
روزنامه آمریکایی کریستین ساینس مانیتور در مورد نبود پایگاه مردمی مخالفان در سوریه می نویسد: برخلاف مصر، اردن و یمن، حکومت سوریه محبوبیت زیادی در میان مردمش دارد و اعلام «روز خشم» در شبکه فیس بوک در آن هیچ جایی ندارد. به نظر می رسد که بادهای تغییر که در کشورهای مختلف عربی وزیدن گرفت، در سوریه جایی ندارد زیرا اگر به صفحات فیس بوک دقت بیشتری داشته باشیم تعداد افرادی که به تظاهرات در سوریه دعوت کرده اند، تقریباً 15 هزار نفر بودند که بیشتر آنها در خارج زندگی می کنند.
شبکه فیس بوک حتی آن قدر به مخالفان دولت سوریه اعتماد نداشت و برای ثبت نام و ایجاد دسترسی در این شبکه خواهان ارسال کپی کارت ملی و شماره تلفن آنان نیز شد!
3- در حالی که در قیام های بیداری اسلامی در کشورهای منطقه، بعد اصلی قیام مردم، اعلام انزجار از رابطه حاکمان آن دولت ها با آمریکا و رژیم صهیونیستی است، اعلام نفرت از دست نشاندگی آنان توسط آمریکا و صهیونیست ها است.
در این جنگ برعکس قیام های قبلی، یک جنگ کاملاً صهیونیستی است که رژیم صهیونیستی حتی حاضر نشده است چهره خود را در آن بپوشاند و برای تقویت روحیه تروریست ها تحرکات فردی خود را در مرز سوریه نیز افزایش داده است. رسانه های عربی نیز هم پیمانی صهیونیست ها و آمریکا با اعراب را برای براندازی در سوریه پوشش می دهند! حمله به مردم یکی از بارزترین ویژگی های انقلاب جعلی در سوریه است، تروریست ها که از ابراز وفاداری مردم به نظام سیاسی سوریه نگران هستند برخلاف انقلابیون سایر کشورها حمله به مردم و ترور مقامات محلی را در دستور کار خود قرار داده اند. بعد رسانه ای این اقدام هم تاکنون این بوده است که چنین جنایت هایی به نام حمله ارتش سوریه به مردم، جایگزین عمل تروریست ها شده است.
4- در حالی که قیام های منطقه ای توسط معارضان داخلی کشورها هدایت می شد، اما در عملیات های تروریستی سوریه شاهد آن هستیم که بیش از 10 هزار سلفی با ملیت های مختلف لیبایی، تونسی، افغانی، پاکستانی و سعودی در میان آنان حضور دارند. با این حال، رسانه های جنگ طلب آنها را مبارزان سوری و ارتش آزاد سوریه معرفی می کنند!
5- تروریست های ضد دولت سوریه در مصاحبه های خود بر دوستی و هم پیمانی با رژیم صهیونیستی تأکید می کنند. این در حالی است که رژیم صهیونیستی از سال 1967 تاکنون بلندی های جولان را ضمیمه سرزمین های اشغالی کرده است. در مقابل، شاهد هستیم که در انقلاب های منطقه و بیداری اسلامی، گروه های مبارز نه تنها بر قطع ارتباط کامل دولت های اسلامی شکل گرفته با رژیم صهیونیستی تأکید دارند، بلکه خواهان خروج غزه از محاصره صهیونیست ها نیز هستند، با همین حال، رسانه ها گرایش های صهیونیست ها تروریست ها را یک پدیده حمایت از مردم سوریه معرفی می کنند!
نتیجه گیری
در جنگ رسانه ای اخیر یکی از مهم ترین تبعاتی که رسانه های غربی و عربی به دنبال آن هستند، ایجاد جنگ های مذهبی، قومی و هدایت آنها به سمت دولت است که البته با توجه به سطح سواد بالای مردم سوریه که حدود 76 تا 80 درصد است و همچنین وفاداری آنان به دولت، رسانه های ضدسوری در این نشانه گذاری رسانه ای خود نیز موفق نبوده اند و تنها تهدیدی که احساس می شود قطع دسترسی ماهواره ای به شبکه های تلویزیونی و رادیویی سوریه است که باید با توجه به امکانات و تجهیزات رسانه ای کشورهای مسلمان، تلاش های جدی و فوری در این خصوص آغاز شود.
منبع: www.mashreghnews.ir
نظرات شما عزیزان:
|