اندرو اُهاگان، نویسنده انگلیسی می گوید: ”جیمی سویل را مردم جیمی سویل کردند. من هم او را دوست داشتم. او را قهرمان خود می دانستم... ساختار تفریحی کشور باعث شده بود که او احساس امنیت کند. این تقصیر شخص خاصی نیست!"
شهرت وی باعث شده بود ارتباط او با مردم، مخصوصا مردمی که مخاطب او در کارهای خیرخواهانه بودند تا از محل درآمد شهرت خود به آنان انتفاعی برساند، بیشتر و بیشتر شود: دانش آموزان –مخصوصا دخترهایی که مشکلاتی داشتند، بیماران بیمارستان های اعصاب و روان، و واحد معلولین نخاعی!
او به قدرت فراوانی دست یافته بود! قربانیان اون معمولا افرادی بودند که کسی حتی فکرش را نیز نمی کرد... مثل معلولین جسمی که نمی توانستند خود را از دست او رها کنند. وقتی اتهامات او در یک برنامه تلویزیونی افشا شد، به ناگاه سیل عظیمی از شکایت ها از سوی زنانی سرازیر شد که زمانی، در اتاق رخت کن بی بی سی، در مدرسه، در بیمارستان هایی که از آنها دیدن کرده بود، و... مورد سوء استفاده و اذیت و آزار وی قرار گرفته بودند. تعداد این افراد به گفته پلیس تا کنون به 300 نفر رسیده است که باید ادعاهای آنان بررسی شود.
یکی از اعضای سابق هیئت رئیسه بی بی سی می گوید در اواخر دهه نود، بیشتر کادر بی بی سی سویل را به عنوان شخصیتی چندش آور می شناختند و به او اجازه نمی دادند در برنامه خیریه برای کودکان نیازمند شرکت کند. البته این موضوع هیچگاه شک پلیس را بر نیانگیخت. نکته جالب توجه این است که شکایات زیادی در طول این سالها از سویل به ثبت رسیده بود ولی هیچ کدام توسط پلیس جدی گرفته نشده بودند. رئیس پلیس لندن در این خصوص با عذرخواهی از مردم عنوان کرد پلیس نتوانسته بود تیپ شخصیتی جیمی سویل را در کنار این اتهامات قرار دهد و از آنها نتیجه صحیح بگیرد و وی را محکوم کند.
رسوایی هایی از این دست، مانند تجاوز کشیشان به کودکان، مردم را درباره فرزندان خود حساس تر کرده است اما با این حال، تجاوز به کودکان زیر سن قانونی [جنسی] هنوز هم یکی از اصلی ترین مسائل کشورهای غربی نظیر انگلیس است. سیستم حفاظت از کودکان در انگلیس، تا کنون نتوانسته است جلوی این وقایع را بگیرد. زیرا این سیستم مبتنی بر این است که کودکان، خود از خطر بالقوه یا بالفعلی که تهدیدشان می کند یا اتفاقاتی که برایشان افتاده است سخن بگویند؛ ولی اکثر کودکان ترجیح می دهند ساکت بمانند.
این ماجرا ضربه بزرگ و جبران ناپذیری به وجهه ی بی بی سی وارد آورده است. در این میان، سایت ها و اشخاص مختلف در رابطه با این ماجرا رویکرد متفاوتی داشته اند. سایت اوپن دموکراسی، در مطلبی به قلم آنتونی بارنت می نویسد تنها چیزی که می تواند بی بی سی را نجات دهد این است این موسسه خود را فقط متعلق و پاسخگو به افرادی بداند که به آن اعتماد دارند، تحسینش می کنند، و مخارجش را می پردازند!
به عقیده برخی، رسوایی جنسی جیمی سویل که بدترین ضربه را بر پیکره بی بی سی وارد ساخته است، این احتمال را به ذهن می رساند که مسئولین بی بی سی از باند مفسدین جنسی مشغول به کار در این شبکه بی اطلاعند. اینگونه است که مسئولین این شبکه خود واقفند رفتار بی بی سی یعنی فرهنگ و اعمال آن، در تمام این سالها موجب بروز اعمال ننگ آوری شبیه به ماجرای سویل شده است. این مسئله پرسشها و بی اعتمادی های فراوانی را برای مخاطبین برنامه های این شبکه به وجود آورده است.
نمونه برخورد دیگر رسانه ها این است که تلویحا منشاء این مسئله را نظام اجتماعی غرب میدانند و به همین دلیل، خود را مصون از این وقایع نمی دانند. به عنوان نمونه گاردین می نویسد اتفاقی که در بی بی سی افتاده است تاسف بر انگیز است اما باید به خاطر داشته باشیم که ما نیز بهتر از آن نیستیم!
برخی دیگر تاکید دارند که این مسئله فقط به بی بی سی برنمی گردد. سوال این است که چرا باید رفتاری چنین زننده از یک شخصیت که بین مردم محبوب و مشهور است، با وجود قراینی دال بر وقوع جرمهای متعدد، مسکوت بماند و بعد از مرگ وی افشا شود؛ و این در حالی باشد که برخی سعی دارند از اهمیت موضوع بکاهند و اتهامات وارده را صرفا قابل بررسی عنوان کنند. در طول تاریخ فعالیت شبکه بی بی سی، رسوایی های دیگری نیز بوده اند که گاهاً به طرز مشکوکی از پیگیری مصون مانده اند.
کلام آخر اینکه هرکسی که فکر می کند بی بی سی جزئی از تاریخ طلایی خود را سپری می کند، باید بیشتر به مطالعه تاریخ بپردازد.
نظرات شما عزیزان:
|