در سالهای اخیر پخش سریالهایی با مضمون «خیانت توسط زن یا شوهر به همسر» از طریق شبکههای ماهوارهای رواج یافته است و هرشب خانوادههایی را برای تماشای این برنامهها پای تلویزیون مینشاند.
این سریالها که غالباً در بیش از 100 قسمت 30 تا 45 دقیقهای پخش میشود، ذهن مخاطبان را تا چند ماه درگیر میکند. استفاده از صحنههای نمایشی جذاب، رنگ و لعاب دادن به فیلم و استفاده از بازیگرانی با ظاهری زیبا در قالب داستانی جذاب و دنبالهدار، بینندگان را بر آن میدارد که داستان را نیمهکاره رها نکنند.
در این سریالها، قهرمان داستان همان فرد خیانتکار با ظاهری دلپسند است که مخاطب عام را بیشتر به سوی تقلید و نقشپذیری از وی ترغیب میکند. داستانها اغلب طوری طراحی میشوند که شاید در ابتدای داستان، خیانت کردن قهرمان داستان به همسر و خانواده، مورد سرزنش مخاطب این
سریالها قرار گیرد اما مخاطب در طول داستان و در مراحلی از سریال به قهرمان داستان حق میدهد به خاطر قرارگیری در شرایط خاص به همسر خود خیانت کند و این همان هدف سازندگان این سریال است که میتواند در ذهن مخاطبان اثرات مخربی ایجاد کند.
یک جامعه شناس در گفتوگو با در مورد تأثیر منفی سریالهای خارجی شبکههای ماهوارهای گفت: انتخاب و پخش سریالهای خارجی با موضوعاتی نظیر خیانت در شبکههای ماهوارهای کاملاً هدفمند و
جهتدار است که میتواند اثرات مخرب در آن کشورها و کشورهایی که از این گونه سریالها استفاده میکنند برجای بگذارد و در خانوادههایی که از امکانات ماهوارهای برخوردارند امکان کنترل در زمینه تماشای این نوع سریالها توسط کودکان، نوجوانان و جوانان وجود ندارد.
دکتر غلامرضا علیزاده افزود: با توجه به اینکه ساختار ذهنی در کودکان و نوجوانان سالم است، آنچه را مشاهده میکنند برای آنها به عنوان واقعیت زیستی تلقی میشود زیرا در روانشناسیهای نوین نیز مطرح کردهاند اگر آموزشها و ارائه هنجارها در دوره کودکی و نوجوانی وارد ذهن شود ماندگار و پایدار خواهد ماند.
وی ادامه داد: به مصداق «العلم فی الصغر کالنقش على الحجر» یعنی دانشی که در دوره کودکی آموزش داده شود مثل نقشی است که روی سنگ حک میشود و ماندگاری دارد، به همین دلیل این
نوع سریالها در ذهن کودکان و نوجوانان حک و به واقعیت اجتماعی تبدیل میشود چون کودکان و نوجوانان رفتارهای نمایش داده شده را به عنوان مصداق رفتاری برای خود ارزیابی میکنند و این منجر به بروز آثار سوء در رفتار و مناسبات آنها خواهد شد.
این محقق و مدرس دانشگاه اضافه کرد: در سریالهای خارجی پارهای از مناسبات استثنایی را که در آن جوامع وجود دارد اما اصل نیست به عنوان اصل و کلیت مطرح میکنند که حتی نمایش آن برای کشور سازنده نیز آثار منفی دارد.
وی با تأکید بر اینکه نباید استثنائات را قاعده و اصل کنیم، تصریح کرد: در غرب نیز این طور نیست که در همه خانوادهها خیانت اتفاق بیفتد چرا که آنها هم اعتقاداتی دارند بنابراین اگر در سریالی پارهای از موارد که جزو استثنائات است به صورت قاعده مطرح شود میتواند اثرات مخربی بر جای بگذارد چون تکرار آن برای افراد بخصوص کودک و نوجوان هنجار تلقی میشود.
این جامعه شناس اضافه کرد: مشکلاتی نظیر خیانت در همه جوامع استثناست و قاعده نیست. در همه کشورها افرادی هستند که ازدواج ناموفق یا تحمیلی دارند یا در روند ازدواج علایق و سلایقی که باعث استحکام اخلاق و تعهدات زوجین میشود کمتر شده و انحرافاتی ایجاد شده است
اما در هیچ جامعهای حتی جوامع صنعتی و فراصنعتی نظیر کشورهای امریکایی و اروپایی این نابهنجاری، اصل نیست چون همه به دنبال قوام و دوام خانواده هستند کما اینکه فردی که دارای سمت خاصی در یک کشور خارجی است در صورت خروج از ارتباطات معمول، مجبور به استعفا میشود.
دکتر علیزاده اظهار داشت: همانطور که خانوادهها به نوع، میزان و سالم بودن تغذیه کودکان و نوجوانان خود حساسیت دارند و امکانات لازم را در این خصوص برای آنها فراهم میکنند نباید از غذای روحی فرزندان نیز غافل شوند. آنها نباید هر نوع غذای روحی که از طریق شبکههای ماهوارهای پخش میشود در اختیار فرزندان خود قرار دهند.
وی با تأکید بر اینکه باید فرزندان برنامههایی را مشاهده کنند که برای آینده آنها مفید باشد و موجب پویایی آنها شود، اظهار داشت: خانوادهها باید بیشتر از دولت در کنترل اجتماعی نقش داشته باشند بنابراین باید حساسیت والدین را در این مورد افزایش داد تا این سریالها از طریق خانوادهها مورد بازبینی قرار گیرد.
این جامعه شناس تصریح کرد: البته باید از طریق رسانههای گروهی کشور نیز برنامههای مفرح و بانشاط متناسب با گروه سنی کودک، نوجوان و جوان ساخته شود تا کمتر جذب سریالهای خارجی و شبکههای ماهوارهای شوند.
دکتر علیزاده ادامه داد: باید با نظرسنجی و نیازسنجی گروههای مختلف سنی، پیامهایی را به صورت غیرمستقیم در برنامههای تولیدی ارائه کنیم اما تجربه نشان داده پیامهایی که حالت موعظه، پند و
نصیحت داشته باشد جواب نمیدهد بنابراین یکی از کارهایی که باید انجام شود این است که متناسب با سن و موقعیتهای گروههای سنی و جمعیتی برنامههای متنوع و متعددی را برای آنها طراحی کرد.
وی گفت: اگر به هرکس فقط یک نوع غذا داده شود فرد به مرور از آن غذا زده میشود و حتی ممکن است دنبال غذاهای نازلتر از آن غذا بگردد بنابراین ایجاد اوقات فراغت شادیبخش، متنوع، جذاب و جالب میتواند زمینه ساز استفاده کمتر خانوادهها و فرزندان از برنامههای مخرب شود.
دکترعلیزاده اظهار داشت: تأثیر منفی سریالهای مخرب بر کودک، نوجوان و جوان با درجه و شدت بیشتر است چون ارزشها در افراد میانسال و سالخورده تثبیت شده و احتمال تغییر در آنها کمتر خواهد بود.
وی گفت: با توجه به اینکه هرم سنی جمعیت کشور میانگین حدود 30 سال را نشان میدهد بنابراین با گروهی از سنی روبهرو هستیم که آسیبپذیرتر هستند و مراقبت باید بیشتر باشد.
این جامعه شناس اظهار داشت: گاهی حتی احتیاج نیست که یک برنامه تولیدی در کشور، پیام خاصی داشته باشد و میتواند سرگرمی صرف باشد اما میتوان به صورت غیرمستقیم نیز پیام را انتقال داد.
وی ادامه داد: اگر پیام در برنامه به صورت القایی باشد و گیرنده پیام احساس کند
مرجع صدور پیام با نیت خاصی آن را در برنامه گنجانده، ممکن است با آن برخورد جدلی کند به همین علت در صورتی که پیام به صورت مصنوعی و تصنعی وارد سریال یا نمایش شود نه تنها به اهداف مورد نظر نمیرسیم بلکه برخورد جدلی هم ایجاد و اثرات منفی جایگزین اثرات مثبت مورد نظر خواهد شد.
دکترعلیزاده گفت: هنر ارتباطات و شیوههای نفوذ در نگرش و بینش در رفتار نهادینه شده میتواند به مؤثر بودن پیام مورد نظر برنامهها کمک کند. وی اظهار داشت: باید برای فرهنگسازی از روشهای نرم افزاری استفاده کنیم چون روشهای سختافزاری دیگر جواب نمیدهد و راهی است که قبلاً نتوانستیم از طریق آن جواب بگیریم پس نباید آنها را دوباره تکرار کنیم.
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه فيلم سازان باید پویایی بیشتر داشته باشد،گفت: باید در تولید برنامههای تلویزیونی ذائقه ایرانی در نظر گرفته و بر اساس نیازها ساخته شود تا آثار تخریب ناشی از وجود برنامههای ماهوارهای کاهش یابد.
وی گفت: تظاهرهای رفتاری نشان دهنده قضاوت ارزشی نمیشود چه بسا ممکن است جوانی لباس رنگارنگ بپوشد و موهایش را آرایش کند- که به آن مد اجتماعی یا شیدایی اجتماعی گفته میشود- اما باور و اعتقادات قوی داشته باشد بر این اساس، آنچه اصل است در لایههای زیرین رفتاری هر فردی یافت میشود.
دکتر علیزاده ادامه داد: معیار فرهنگی همانند یک توده یخ است که قله آن بیرون و قابل مشاهده است،این قله همان ظاهر افراد است اما آنچه به عنوان لایههای اصلی است همان لایههای زیرین رفتار است که در آن ارزشها، هنجارها و اعتقادات جای گرفته است.
وی تصریح کرد: افرادی هستند که ظاهرشان طوری است که گمان میشود ارزشها را قبول ندارند اما در همین ماه محرم وارد دستههای سینهزنی میشوند. این نشان میدهد که به تعبیر یکی از جامعهشناسان ارزشها در لایه یازدهم قرار دارد و نیاز به جراحی دارد تا بتوانیم به آن دست یابیم.
این مدرس دانشگاه گفت: نباید نگران اعتقادات و باورهای نسل جوان باشیم چون این باورها را از دوره کودکی از مادر خود فرا میگیرند و تا زمان مرگ نیز همراه افراد باقی میماند اما به هرحال این سریالها میتواند روی رفتارها تأثیرات نامطلوب بگذارد.
وی تصریح کرد: نسل جدید نیز به اندازه والدین خود به ارزشها و اعتقادات پایبند هستند چرا که بارها دختران و پسرانی را دیدهایم که شاید ظاهر مناسبی نداشتهاند اما در بین مسیر خود صدقه میاندازند یا به زیارت اماکن متبرکه میروند بنابراین ظاهر افراد دقیقاً نشان دهنده باطن و ضمیر درونی افراد نیست و علاقه، وابستگی و پیوستگی و باورها در نسل جدید هم وجود دارد.
این جامعهشناس در مورد راهکار پیشگیری از ورود فرهنگهای بیگانه به کشور گفت: به هرحال تبادلات فرهنگی بین کشورها وجود دارد و نمیتوانیم بین خود و دیگر کشورها دیوار بکشیم تا فرهنگها وارد کشور نشود.
بسیاری از فرهنگهای ما وارد کشورهای دیگر شده و بالعکس، اما ورود و خروج فرهنگها با تأخیر انجام میشود و درعین حال همه فرهنگهای وارداتی پویا و مفید نیستند.
دکتر علیزاده اضافه کرد: فرهنگها در بعد مردمشناسی دارای عناصر پویا و مزاحم هستند بنابراین فرهنگها قبل از به کارگیری نیاز به پالایش و مهندسی دارند و برای یافتن عنصر فرهنگی مفید و مؤثر باید پالایش صورت گیرد.
وی اظهار داشت: باید نوعی هماهنگی، یکپارچگی و تعالی بخشی در تبادلات فرهنگی ایجاد شود. در ضمن نباید از تبادلات فرهنگی بهراسیم اما باید از دوره کودکی و در مهدکودکها، کودکان را واکسیناسیون فرهنگی کنیم تا در مقابل عناصر مزاحم و نامطلوب فرهنگ بیگانه مصونیت داشته باشند و عناصر خوب فرهنگهای دیگر را فرا بگیرند.
منبع:پپرشين وي
نظرات شما عزیزان:
|