آن روزها نگارنده این سطور عضو شورای شهر قم بودم تصمیم داشتیم برای متروی قم فکری بکنیم؛ ریاست محترم وقت شورای اسلامی قم آقای محمد عرب از رییس متروی تهران وقتی گرفته بود تا از متروی تهران بازدیدی داشته باشیم. پس از بازدید از روند اجرایی پروژه های در حال انجام، نوبت به دیدار با مدیرعامل مترو آقای محسن هاشمی رسید. ظهر شده بود پس از نماز ظهر و عصر همه دور یک میز در اتاقی ساده حلقه زده بودیم ناهار هم یک چلو مرغ ساده بود به دون تنقلات، آقای هاشمی رو کرد به ما و گفت ببخشید احمدی نژادیه دیگه! آقای عرب از حال پدرشان پرسید وی جواب داد بعد از مدتی تازگی ها خنده بر لبانش نشسته است.
بعد مذاکراتی درباره متروی قم صورت گرفت البته در لابلای بحث ها برخی تکه پرانی ها هم رد و بدل می شد به عنوان نمونه، او گفت شنیده ام آقای احمدی نژاد دستور داده فرش های ساختمان پاستور را جمع کنند؛ این فرش ها هم داستانی دارند زمانی شهید رجایی که به این ساختمان آمد دستور داد آن ها را جمع کنند پدر ما که آمد دستور داد دوباره پهن شدند تا حالا که احمدی نژاد دستور داده جمع کرده اند. طولی نمی کشد دوباره می آییم پهنشون می کنیم.
ظاهرا الآن زمان پهن شدن آن فرش ها فرارسیده است ولی نمی دانم پهن شده اند یا نه. ولی اولین کلید اشرافی گری به قفل کاخ سعدآباد خورد و امروز یکشنبه مراسم استقبال و دیدار با سلطان قابوس در کاخ سعد آباد برگزار می شود! این در حالی بود که مراسم استقبال از همین سلطان در سال 88 در ساختمان پاستور انجام شد.
این کاخ 8 سال بود که مال مردم بود و به عنوان موزه از آن استفاده می شد. البته خوی اشرافی گری حد یقف ندارد اگر از یک نقطه ای آغاز شد ممکن است تا ثریا برود. فراموش نمی کنیم اشرافی گری که در دولت کارگزاران آغاز شد به جایی رسید که در دولت آقای خاتمی منشاء خریداری هواپیمای تشریفاتی 60 میلیارد تومانی سلطان برونئی گردید.
امیدواریم این اقدام نقطه آغازی برای بازگشت به اشرافیت کارگزاران نباشد، زیرا بنا بود طبق سفارش مقام ولایت که آقای روحانی آن را عمود خیمه نظام می داند و افتخار می کند که زیر چنین خیمه ای زندگی می کنیم، دولت بعدی جنبه های مثبت دولت قبل را حفظ کند و ضعف ها را اصلاح کند.
البته اگر مجددا اشرافی گری حاکم شود طولی نخواهد کشید که دوباره هم آن فرش ها جمع خواهد شد و هم اشرافیت.
نظرات شما عزیزان:
|