به گزارش بولتن نیوز، درآمدهای ارزی کشور را نشانه گرفت و دولت را در تامین دلار برای تامین مایحتاج عمومی در مضیغه گذاشت. البته سوء مدیریتها و استفاده افراد خاص و برخی جریانهایی که خود را فراقانونی میدانستند شدت تاثیر تحریمها را دو چندان و شاید صد چندان کرد و اینها که هنوز پرونده هایشان تکمیل نیست! تا توانستند با قیمتها بازی کردند و با آمارهای ساختگی همه چیز را بر گردن تحریمها انداختند. دلارها یارانه ای و مرجع را برای واردات خودرو های لوکس چند صد هزار دلاری و کالاهای بنجل و بعضا سرطان زای چینی و هندی مصرف کردند و در داخل کشور به چندین برابر قیمت فروختند. سیاستهای تبعیض آمیز و خلق الساعه آفریدند و در گمراکات کشور هر چه خواستند کردند و در آخر هم همه چیز را به گردن تحریمها انداختند. برای پرداخت یارانه ها پشت سر هم پول بی پشتوان منتشر کردند و روز به روز بر نقدینگی کشور افزودند. تولید را سرکوب کردند تا تولید کنندگان چینی و هندی بیکار ننشینند و نرخ بیکاری در کشورهای ایشان کاهش پیدا کند. همه چیز را با آمارهای ساختگی وارونه جلوه دادند و این کار را تا جایی پیش بردند که اقتصاد و بازار و مردم دیگر اعتمادشان را به دولتیها از دست دادند و تحریمها آنچه را نباید می کرد کرد. در واقع خود کردیم و این نه آمریکاییها بودند و نه اروپاییها بلکه خود ما بودیم که برای استفاده بیشتر از رانت قدرت در مسندهای مدیریتی که داشتیم کردیم آنچه را که امروز شاهد آن هستیم.
اما در این بین سایتهای اصلاح طلبی مانند ملی مذهبی و جرس و کلمه و روزآنلاین و برخی روزنامه های داخلی هم بودند که همگام با بی بی سی و رویترز و صدای آمریکا دم از تشدید هر چه بیشتر تحریمه می زدند و کارشناسان اینها آمرکا و اروپا را تشویق می کردند که شدت تحریمه را بیشتر کنید تا بتوانید نظام جمهوری اسلامی ایران را به زیر بکشید.
در اینجا ظاهر امر اینگونه تعریف شده بود که ایران در صورت محروم شدن از درآمدهای ارزی و دلارهای نفتی امکان توسعه سانتریفیوژهایش را نخواهد یافت و بر این اساس به اهداف نظامی خود برای تولید سلاح های هسته ای دست پیدا نمی کند!. اما اصل ماجرا چه بود؛ موضوع از این قرار است که مخالفین نظام می دانستند که تمام هزینه های سالانه ایران برای سانتریفیوژها و مراکز مطالعاتی و آب سنگین و همه و همه هرگز نمی تواند از 5 تا 6 میلیارد دلار ( این رقم به عنوان مثال آمده و محلی برای استناد ندارد)تجاوز کند. اما پس چرا چنان فشاری به ایران وارد شد که درآمدهی نفتی ایران را تا 50 درصد در سال کاهش دهد؛ با توجه به اینکه درآمد سالانه نفتی ایران چیزی بالغ بر 100 میلیارد دلار است و 50 درصد آن می شود 50 میلیارد دلار، این مبلغ 50 میلیارد دلار چه تناسبی با 5 میلیارد دلاری دارد که امریکاییها دنبال ناتوانی ایران از تامین مالی آن از محل فروش نفت بودند.
اگر هدف واقعی سایتهایی مانند ملی مذهبی و دیگر سایتهای اصلاح طلب و امریکا و اروپا از ابتدا فشار آوردن به این بخش از اقتصاد ایران بوده، باید گفت 5 یا 6 میلیارد دلار در سال در مقایسه با اقتصاد 500 میلیارد دلاری ایران به هیچ وجه قابل ملاحظه نیست. پس منظور اپوزسیون و آمریکاییها از تحریمهای شدید علیه ایران چیست؟
پاسخ این است که اهداف اپوزسیون و سایتهای منتصب به اصلاح طلبی, پیش از روحانی و پس از آن گویا تغییر کرده است. از این رو است که اپوزسیون که تا پیش از این نه کمپینی برای مقابله با تحریمه داشت و نه صحبتی از کاهش تحریم می کرد پا پس کشیده است و دایه عزیز تر از مادر شده است. این در حالی است که تا پیش از روحانی و دولت اعتدال، هدف اپوزسیون قطع کامل معاملات و مبادلات ایران بود و تاکید می کردند که قطع درامدهای ارزی ایران می تواند با همراه شدن با سیاستهای اشتباه اقتصادی دولت احمدی نژاد, چنان مشکلات معیشتی در ایران به وجو بیاورد که منجر به بحرانهای اجتماعی و اعتراضات مردمی شده و حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون کند. به درستی اینکه هدف اپوزسیون از تبلیغات برای افزایش تحریمها در دوره قبل از روحانی، شدت گرفتن فشار به قشر متوسط و زیر متوسط جامه بود و البته به گونه ای عمل می کردند که بگویند ما به مایهناج عمومی جامع کاری نداریم و واردات کالا های اساسی برای ایران آزاد است و تحت تحریم نیست. هر چند متاسفانه عده ای رانت خوار خفی هم در این بین از موقعیت سوء استفاده کردند و قیمتها را دو لا پهنا به مردم تمیل کردند.
اما، حقیقت این است که بعد از انتخاب روحانی، اپوزسیون احساس کرد که شرایط برای برگشت به ایران آماده شده است و دولت روحانی هم که دیگر مانند دولت احمدی نژاد به دنبال شاخ و شانه کشیدن برای جهان نیست و امریکا و اروپا هم دیگر از تحریم خسته شده اند و خسارتهای وارد به اقتصاد اروپا و شرق آسیا کم کم شرکتهای بیشتری را به زیر تیغ تعطیلی و ورشکستگی می کشاند. آمریکاییها هم که مانند اروپاییها از بازار ایران دستشان کوتاه است گویا از تهدیدهای رژیم صهیونیستی خسته شده اند و البته متحدانش هم کم کم دور امریکا را خالی کرده اند و به دنبال جدا کردن سفره خود از آمریکا هستند.
این موضوع به همراه رو شدن دست آمریکا و البته برخی مذاکرات و احتمال توافق ایران و سازمان ملل بر سر حل سوء تفاهم در رابطه با فعالیتهای هسته ای ایران و همچنینی موجه بودن دولت روحانی از لحاظ مدیران و مدیریت در عرصه بین الملل و لحن متعادل ایشان و بسیاری دیگر از موراد که در اینجا جای بحث نیست، با هم راه شدند تا اپوزسیون و سایتهایی مثل ملی مذهبی کم کم نگران شوند و برای گرفتن ماهی از آب گل آلوده و شرایط جدید در حوزه بین الملل ایران، به فکر تشکیل کمپینی برای ایفای حقوق ایران در بخش تحریمها بیفتند و کمپین رفع تحریم تشکیل بدهند. حال از اینها می پرسیم که تا حال کجا بودید؟ اگر بوی کباب شنیده اید اشتباه نکنید دارند خر داغ می کنند!
نظرات شما عزیزان:
|