او در بخشی از سخنان خود، تنها شرط پذیرش اعلم بودن فردی را که دارای مدرک دکتری است، آشنایی او به زبان انگلیسی دانسته و گفته است: «من معتقدم کسی که با علم سر و کار دارد، نمیتواند پوپولیست باشد. یک دانشگاهی در هر رشتهیی با منطق و استدلال سر و کار دارد. کسی که دکترا دارد و پوپولیست است، اصلا درست درس نخوانده است. گفتهاند در سال جاری ۱۸۱ هزار نفر متقاضی دکترا داریم. اگر تمام کشورها را جمع کنیم و در یک ضریب، ضرب کنیم، به این اندازه نمیشود. من معتقدم و دنبال این هستم که در بسیاری از جاها دورههای دکترا را تعطیل کنم زیرا مدرکگرایی بسیار به ما ضربه زده است. ما هزاران نفر را داریم که دکترا دارند، اما یک پاراگراف انگلیسی نمیتوانند بنویسند و در دوره دکترا ۱۰ کتاب نیز نخواندهاند.» دکتر سریعالقلم که از وی به عنوان استراتژیست اصلی دولت یازدهم نام برده میشود، حمایت عموم مردم ایران از برنامه هستهای کشورمان را نشانه عدم تربیت صحیح جامعه و رشد پوپولیسم دانسته و ضمن اهانت به مردمی که دارای شغلهای با اعتبار پایین هستند، گفته است: «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیاری ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت میشویم. صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک میکند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتیاش است، درباره جریان هستهای نظرخواهی میکند. بنابراین صدا و سیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک میکند.» مشاور ارشد آقای روحانی همچنین در پایان سخنان خود، همراهی با مردم در زمینه فکر و تصمیمگیری را نشانه پوپولیسم نامیده و تاکید کرده که اگر فردی میخواهد که پوپولیست نباشد، نباید مردم را در زمینه تصمیمات مهم و راهبردی داخل کند. او در این زمینه گفته است: «امام موسی صدر به فکر مردم بود، برای مردم احترام قایل بود و برای مشکلات ایشان برنامهریزی میکرد و گرههای زندگی بسیاری را باز میکرد، به جاهای مختلف برای دستیابی به منابع سفر میکرد اما وقتی به حوزه فکر و برنامهریزی میرسید، با بهترینها مشورت میکرد. این مرز میان پوپولیسم و احترام به مردم است.» البته این اظهارات بخشی از مطالب عجیب و البته توهین آمیزی است که دکتر سریعالقلم در ماههای اخیر بیان کرده است؛ چرا که وی از زمانی که حکم مشاوره رئیسجمهور را دریافت کرد، دست به ایراد سخنرانیها و اظهارنظرهایی زده که فارغ از اینکه استحاله فکری شدن وی به دلیل تحصیل طولانی مدت در دانشگاههای ایالات متحده – از دوره کارشناسی تا فوق دکتری – را نشان میدهد، اثبات میکند که چرا جامعه دانشگاهیی کشور و اساتید و طبقه به اصطلاح نخبه جامعه، همواره فاصله فراوانی با متن مردم داشته و هرگز نتوانسته تا حرف واقعی مردم ایران را درک کند و برای مشکلات آنان، برنامهریزی دقیق انجام دهد. به عنوان مثال، دکتر سریع القلم چند ماه پیش در تشریح اولویتهای دولت آقای حسن روحانی ابراز داشت: «مهمترین اولویت دولت جدید، تغییر سریع تصویر ایران در منطقه و جهان است؛ تصویری که نشان دهد افرادی مؤدب، بافرهنگ، اصیل، بادانش، مجهز به عفت کلام، خویشتن دار و فهیم نسبت به منافع و مصالح ملی در دستگاه دولتی مسئولیت پذیرفتهاند. عده ای که قبلاً هواپیما سوار شدهاند، سیر هستند، غذای خوب خوردهاند، زندگی متعارفی داشتهاند و با جهان آشنایی دارند، منافع دیگران را نیز در نظر میگیرند و از همه مهمتر از ثبات فکری برخوردارند، قابل اتکا هستند و ظرفیت تغییر جهان بینی پنج بار در یک روز را ندارند.» مشاور رئیس جمهور همچنین در اظهاراتی که ناشی از علاقه قلبی وی به زبان انگلیسی بود، ابراز داشت: «کسی که زبان انگلیسی نمیداند، منطقی فکر نمیکند، چون تولید علم ۹۰ تا ۹۵ درصد به زبان انگلیسی است و من شاهد این بودم که در کشوری مثل آلمان و فرانسه در دانشگاه فقط به زبان انگلیسی تدریس میشود. اگر رسانه ملی ما معتقد به توسعه و فهم بینالمللی باشد نیمی از برنامههای خود را به زبان انگلیسی تولید و پخش میکند و با انرژی که این نهاد ملی دارد میتواند ظرف مدت دو سال در فرهنگ جامعه تغییر ایجاد کند.» «جمع کردن سیاست خارجی از کف خیابانها» هم دیگر جمله کلیدی آقای دکتر بود که البته در حد همان شعار باقی ماند و در زمینه اجرا، رنگ و بوی پوپولیستی به خود گرفت.
جمع کردن سیاست خارجی از کف خیابانها - استقبال جمعی از مردم در فرودگاه مهرآباد از وزیر امور خارجه دولت یازدهم
اینگونه اظهارات دکتر سریعالقلم، تکرار اظهاراتی است که بارها و بارها از سوی روشنفکران متصف به صفت «خودباختگی هویتی» در بیان نقاط ضعف جامعه شنیده است اما سخنی که مطرح است آن است که در مقام نسخه پیچی برای رفع این نقایص، آیا تمدن غرب میتواند یک الگوی تمدنی برای به سعادت رسیدن جامعه اسلامی ایران باشد؟ و آیا شخص رئیسجمهوری اسلامی ایران باید از چنین مشورتهایی برای هدایت جهت رشد علمی و فرهنگی کشور استفاده کند؟ در همین زمینه باید اذعان کرد که پیشبینی شکلگیری روند پذیرش ابرقدرتی غرب از سوی دولت – همان ماجرای معروف کدخدا نامیدن ایالات متحده توسط دکتر روحانی در مناظرات انتخاباتی – امر سختی نبود؛ چرا که وقتی کتاب «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران» که نوشته دکتر سریعالقلم است، صراحتا «پذیرش گذرنامه یک ایرانی توسط کشورهای مطرح غربی نظیر فرانسه، انگلیس و آمریکا» را اوج احترام یک دولت به شهروندان خود معرفی میکند، طبیعی است که گامهای سیاست خارجی دولت یازدهم نیز در همین راستا تنظیم شود.
نظرات شما عزیزان:
|