به اعتقاد من 9 دی انقلاب سوم است. اگر اشغال لانه جاسوسی که دست رد ملت ایران به امریکا بود و از آستین دانشجویان پیرو خط امام بیرون آمد انقلاب دوم بود، 9 دی هم انقلاب سوم است. خود ما دانشجوها بارها گفتیم که در سال 58 بعنوان یک حرکت چند روزه و صرفا بعنوان یک اعتراض به بعضی از حرکت های دولت کارتر، لانه را اشغال کردیم و فکر می کردیم ظرف سه چهار روز این ماجرا تمام می شود و ما هم می رویم سر کلاس درس و دانشگاه و زندگی عادی خودمان، اما با حمایتی که حضرت امام فرمودند و فرمودند این انقلاب دیگری است که در کشور ایجاد شده و عمق این رویکرد بزرگ را به مردم نشان دادند، ما هم فهمیدیم که کار جدی تر از آن چیزی است که فکر می کردیم، بعد هم مردم آمدند انقلاب دوم را اداره کردند یعنی مردم به صورت شبانه روزی و لا ینقطع پشت لانه جاسوسی بودند؛ بعضی وقت ها جمعیتها خیلی انبوه و بعضی اوقات جمعیتها محدودتر.
بعضی اوقات تا نزدیکی صبح و نیمه های شب می آمدیم پشت نرده ها و از مردم روحیه میگرفتیم. انقلاب سوم یعنی 9دی هم با حضور مردم و اراده مردم شکل گرفت و شاید در ابتدا اعتراضی به حرمت شکنیهای عصر عاشورا بود ولی حرکت مردم با تأیید رهبری پایانی بر فتنهگری فتنهگران شد.
* مقایسه 9دی با تسخیر لانه جاسوسی مقایسه جالبی است. شما نماینده کدام دانشگاه بودید؟
ما جزو دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بودیم که در این حرکت شرکت کردیم. شباهتهای انقلاب دوم و انقلاب سوم بسیار زیاد است. روز 9 دی یک جوشش و خروش مردمی به معنای واقعی کلمه بود؛ 9دی هنرنمایی ملت بود.
در اوج تبلیغات و آتش فتنه که استکبار با همه قدرتش به میدان آمد و از همه عوامل داخلی بهره برد و همه دستگاههای تبلیغی و رسانه هایشان بخصوص دستگاههای ماهواره ای تمام سرمایه گذاری شان را به این مسئله معطوف کردند و متاسفانه خواص مملکت چه آنهایی که برداشت درستی از حوادث نداشتند و لاجرم عملکردشان در آن راستا تحلیل شد و تاثیرگذار بود و آنهایی که سکوت کردند و آنهایی که به هر دلیلی یک دلخوری ای از نظام داشتند، اینها هم افزایی های خیلی سنگینی کردند و فتنه شکل گرفت.
اما ملت احساس خطر کرد، با اراده تصمیم گرفت و آمد در میدان؛ ابتدا شهرستان ها در 8دی و روز بعدش هم روز 9 دی در تهران. در واقع مسئولان دستگاههای برگزارکننده مثل ماها، دنبال مردم راه افتادیم و مسیر مردم را رفتیم. خود مردم مدیریت کردند.
* پیش بینی این جمعیت را می کردید؟ صدا و سیما تصور این جمعیت را داشت؟
واقعاً در مورد روز 9 دی پیش بینی چنین جمعیتی را نداشتیم البته خیلی اوقات وقتی می خواهیم بالگرد تدارک کنیم گرفتار میشویم؛ می دانید هماهنگی پرواز با دستگاههای امنیتی است و بعضی اوقات مردم خیال می کنند که این بهترین تصویری بود که می شد گرفت. در حالی که این جور نیست. آن روز چون احساس کردیم که جمعیت در حدی خواهد بود که بالگرد نیاز است بالاخره تدارک کردیم و آن تصاویر به یاد ماندنی خلق شد.
* اگر تصویر از بالا نبود که شما را زیر سؤال میبردند و آن جمعیت را انکار میکردند که البته مهاجرانی در بی بی سی انکار کرد.
آن وزیر فراری این را گفت ولی دقت نکرد که این تصاویر هوایی از کجا دارد گرفته می شود. شاید خود را به ندیدن زد.
* پس شما خودتان روز راهپیمایی بودید؟ بین جمعیت بودید؟
من معمولا راهپیمایی های مهم در محل کار هستم. اتفاقاً آن تاسوعا و عاشورای سال 88 و وقایع عصر عاشورا و صحنه های هتاکی به امام حسین را از شبکه های مختلف می دیدم. اصلا جرقه پخش تلویزیونی هتاکی فتنهگران آن موقعی زده شد که من در اتاقم بودم و چون چهل مانیتور تلویزیونی را همزمان رصد می کردم از یک طرف میدیدم که شبکه های جمهوری اسلامی جمعیت های چند صدهزار نفره و میلیونی مردم را نشان می دادند از آن طرف چند تا شبکه خارجی تصویر جماعت قلیلی را که تکیه عزاداری را آتش زدند (البته زنده پخش نم یشد ولی تصویر به دستشان رسیده بود) پخش می کردند.
من این دو تا را که دیدم باید تصمیم می گرفتم که چه باید کرد. آیا هردو را با هم انعکاس دهیم؟ وقتی با یکی دو نفر از بزرگان که آدم های خیلی معتقدی هستند و مسئولیتهای خیلی موجهی دارند مشورت کردیم، آنها توصیه شان این بود که وقتی این همه جمعیت در روز عاشورا آمده و این همه جمعیت های چندصدهزار نفری در عزاداری هستند، شما چرا میخواهید این وحدت و انسجام مردم را خراب کنید و چند تصویر را که دارد اهانت می کند پخش کنید؟ اصل این کاردرست نیست. آنها مخالف پخش صحنههای هتاکی عصر عاشورا بودند.
* چه کسانی و از چه لایه هایی بودند؟ امنیتی بودند یا سیاسی؟ از علما بودند؟
آدم های بسیار موجهی بودند، یعنی الان من به راحتی پشت سرشان نماز می خوانم و شما هم آنها را قبول دارید.
* شما خودتان اجتهاد کردید که این تصاویر پخش شود؟ فکر می کردید که این اجتهاد رسانهای منشأ حماسه عظیمی چون 9دی شود؟
بله خوب است که اینجا گریزی بزنیم راجع به اهمیت رسانه و اجتهاد رسانه، واقعا اجتهاد چیست؟ اجتهاد همین است که یک آدمی که همه جوانب و اطلاعات را دارد بتواند در نهایت جمع بندی درستی کند، یک موقع این اجتهاد در فقه است یک موقع هم در یک حوزه دیگر است مثل رسانه و باید درست تصمیم بگیریم و اجتهاد کنیم؛ خیلی هم سخت است و نیاز به مشورت و اشراف دارد.
لذا وقتی آنجا خودم دیدم که این همه جمعیت بزرگ در خیابان هاست و یک عدهای دارند این طوری در شبکه های خارجی آشوب می کنند بعضی دوستان معتقد بودند که این کار خوبی نیست و اهانت به دستگاه امام حسین است و از رسانه نباید چنین چیزی پخش شود. از آن طرف هم می گفتند این همه جمعیت عظیم در خیابان هستند شما جمعیت قلیلی را میخواهید نشان دهید.
اما برداشت ما در سازمان چیز دیگری بود؛ برداشت ما این بود که این فتنه ای که شروع شده و بخاطر پشتیبانی بعضی از خواص و بخاطر غفلت بعضی دیگر از خواص، ایجاد شبهات جدید توسط خواص، سکوت و همراهی بعضی خواص، عقده بازکردن بعضی از خواص که علاقه مند نبودند این فتنه خاموش شود، دارد به جای خطرناکی میرسد. من احساسم این بود که اوج جسارت اینها و بی اعتقادی این جمعیت فتنهگر که دارند میدان داری می کنند و هیچکس هم اعلام برائت نمیکند رخ داده و همانطور که می دانید بعد از این حادثه بیانیه ای که صادر شد از سوی سران فتنه باز اینها حمایت کردند و باز از این جسارت وقیحانه حمایت شد. ما جمع بندی و اجتهاد کردیم که باید به مردم آگاهی داد و به مردم گفت که همانهایی که در عصر عاشورای سال 61 هجری هلهله کردند و مقابل امام حسین ایستادند موقعیت پیدا کنند و پایش بیفتد امروز هم عصر عاشورا ابایی ندارند، آتش می زنند شادی می کنند هلهله می کنند و آن چند جسارت و کار خلاف اخلاقی که آدم شرمش می آید به زبان بیاورد را اینها انجام دادند، لذا ما این ها را کنار هم گذاشتیم و نشان دادیم تا مردم خودشان مقایسه کنند.
من چون در اتاق کارم اینها را دیدم احساس کردم به همین شکل و همین الان باید به قول ما کنتراست ایجاد شود و معلوم شود که این دو تصویر متضاد چطور مکمل هم هستند، از آن طرف آن جمعیت عظیم عزاداران و از این طرف جمعیت قلیلی که شبکه های خارجی نشان می دهند و آن جمعیت عزادار حقیقی را اصلا و تعمداً نمیبینند ولی این جمعیت کم را می بینند. لذا ما همان موقع در عکس العملی سریع به این نتیجه رسیدیم که به مردم خودمان شفاف و صریح بگوییم که قضایا اینطور است، ما برای مردم خودمان برنامهها را فوراً تولید کردیم، چند کلیپ آماده شد که جسارت های اینها و چند صحنه از کار نمایشی که از عصر عاشورا داشتیم کنار هم گذاشتیم تا به مردم یادآوری کنیم که وقتی زیارت عاشورا می خوانیم و می گوییم که ای کاش با شما بودیم و جانمان را فدای شما می کردیم و کل یوم عاشورا کل ارض کربلا همین است. این فتنه گران قدرت ندارند مقابل ملت بایستند ولی اگر بتوانند این کار را می کنند و اعتقادات مردم را محترم نمیشمارند.
لذا خوشبختانه چند کار کوتاهی که انجام گرفت و مصاحبه های مردمی پخش شد مردم اصلا دیگر با کسی کاری نداشتند و خودشان به میدان آمدند و رابطه امام و امت را نشان دادند و هیچ عکس دیگری بین مردم نبود و فقط عشق به ولایت بود. آنچه که بود رابطه زیبای بین امام و امت بود فقط باید دنبال مردم می دویدیم که بتوانیم تصویرشان را نشان دهیم.
* در بازنمایی خود 9 دی از تلویزیون که وجود دارد هم در پخش زنده هم در پخش های بعدی- بخشهایی از شعارهای مردم- طبق همین تحلیلی که شما فرمودید تجمع مردمی بود، به عبارت حرفهای بگوییم سانسور شد یا پخش نشد یا صدای مردم پخش نشد و عملا یک بازنمایی ناقصی از 9 دی پخش شد. این که خیلی از مردم اعتراض کردند که چرا صدای ما پخش نشد و در بازنمایی که رخ داد نقص بود.
وظیفه ای که رسانه ملی بر عهده دارد فرق می کند با رسانه هایی که مخاطب محدودی دارند، در خیلی از امور آنچه که مهم است اصل حرکت و اصل پیام و اهمیت آن واقعه ای است که اتفاق می افتد. حالا ممکن است که شعارهای خاصی داده شود که آنهم همانطور که اشاره کردید ممکن است شعارهای مردم باشد که در یک جایی در یک بخشهایی شعارهای خاصی می دهند که شاید اگر آن شعارها پخش شود از نظر تبلیغاتی و تاثیرگذاری و هدف اصلی ای که رسانه دنبالش است و تبلیغ میکند خارج می شود.
چون فقط ما نیستیم که حرف می زنیم- یک مثال روشن تر برای شما بزنم، درروز یکشنبه 24 خرداد یعنی قبل از تجمع 25 خرداد، آقای احمدی نژاد در میدان ولیعصر سخنرانی کردند، از جمله شعارهایی که مردم دادند شعار علیه یکی از مسئولان رده بالای کشوری بود.
* که در اخبار عذرخواهی شد
بله. در پخش زنده علیرغم دقتی که همکاران داشتند بخشی از این شعارها پخش شد؛ رهبر معظم انقلاب پیام دادند در خبر عذرخواهی شود. و ما همان موقع که خبر 21 بود، چند سطر عذرخواهی را نوشتم و دادم آقای حیاتی که رأس ساعت خواند و از طرف رسانه ملی عذرخواهی کرد.
* رفتار اخلاقی آقا خیلی جالب است.
بله شاید ما در این مصاحبه بتوانیم مظلومیت رهبری را هم تشریح کنیم. ما یک رهبر شجاع، بصیر و حاضر در صحنه داریم و این نعمت، نعمت بزرگی است، اگر یک ملت، ملت شجاع و سلحشوری است رهبر شجاع آن را به منزل میرساند، رهبری شجاع شایسته این ملت است، این رهبر و این ملت الان برازنده هم هستند که در 9 دی تجلی پیدا کرد. در عین حال رهبر مظلوم است و ابعاد مختلف شخصیت ایشان گفته نمیشود. ایشان دقتهای خاص دینی و اخلاقی دارند که خیلیهایش مکتوم می ماند، یکی همین است به محض اینکه ایشان خودشان شنیده بودند آن هم شعار مردم بود فرمودند ما عذرخواهی کنیم.
*
به لحاظ اخلاقی بود یا مصلحت سنجی کردند؟
هر چه که بود علاقه مند نبودند این شعارها علیه یک شخصیت برجسته در صدا و سیما پخش شود.
* شما مدیریت بحرانها را به شکل کلی بفرمائید؛ مدیریت میدانی است یا ستادی است؟
همیشه اینطور نیست که در دفترم باشم میخواهم بگویم که من همیشه کنترل دائمی به سازمان دارم.
* نکتهای اینجاست که در اتفاقاتی مثل فتنه که از انتخابات شروع شد تا 25 بهمن. ما که از بیرون نگاه می کنیم مشخص است که صداو سیما سرگیجه ندارد یعنی کشتی سیاسی صدا و سیما قطب نما دارد، دور خودش دور نمیزند گیج نیست، این مشخص است که صدا و سیما هوشمند اینکار را کرده؛ مثلا تصویر امام که در 16 آذر پخش شد و بی احترامیای که به حضرت امام شد و سران فتنه مغالطه کردند که چرا صدا و سیما به امام بیاحترامی کرده-کروبی ظاهرا گفت- خب این مشخص است؛ حالا بحث اینجاست که مدیریت سیاسی سازمان در این بحران ها مثل فتنه چطور بود؟ یعنی شما یک استراتژیای داشتید که ما بر اساس تدبیر رهبری که بصیرت افزایی است، معرفت افزایی است، صبر است که مردم خودشان بفهمند این مسیر را همراهی کنید دامن نزنید به بحثهایی و مثل محاکمه سران فتنه یا نه بر اساس همان روال طبیعی پیش می رفتید، سوالاتی وجود دارد مثلاً آقای موسوی تا روز انتخابات در صدا و سیما هست یک دفعه از روز انتخاب دیگر نیست، نامه آقای هاشمی که فشار می آورد پخش نمی شود که حالا این هم اگر توضیحی بفرمایید که به چه نحوی بود فشارها به چه نحوی بود چرا صدا و سیما پخش نکرد، استراتژی ای وجود داشت این اتاق فکر سازمان نگاهش چه بود که چطور باید این فتنه را افشاگری کند؟ عکسالعملها هوشمند بود؟
صدا و سیما اولاً به دلیل جایگاهی که دارد نگاهش نگاه ملی است و ثانیاً نگاه متعهدانه دارد و وابستگی به گروههای سیاسی ندارد. اگر غیر از این باشد اصلا ارتباط مردم با آن برقرار نمی شود، باورپذیری وجود ندارد- باید ملی و متعهدانه تصمیم بگیرد. ما بعد از اینکه انتخابات را آنطورکه شایسته بود اجرا کردیم و یک انتخابات بی نظیر بود و اگر فرصت شود باید گفت که اگر این فتنه آغاز نمیشد و انجام نمیشد چقدر به لحاظ بینالمللی قدرت و اقتدار نظام و شرایط مان بعد از آن انتخابات و آن درصد بالای شرکتکننده از همیشه قویتر و موفقتر می شد و این انقلاب با پشتوانه بیشتری پیش میرفت.
خب حالا این فتنه صورت گرفت، ما تحلیلمان این بود که بالاخره فتنه یکی از برنامهها و طرحهای استکبار بود و مدلی بود که آماده شده بود البته مدل اصلاح شده مطابق ایران، چون جمهوری اسلامی یک کشور قدرتمندی است، با بعضی از کشورهایی که در آنها به راحتی انقلاب رنگی و مخملی به نتیجه رسید فرق می کند، محور فتنه همان طرحها بود اما چون جمهوری اسلامی اقتدارش خیلی بیشتر از آن کشورهاست این فتنه با این سیستم توانمند ما کاملا هماهنگ شده بود یعنی اگر حادثه ای مثل ندا آقا سلطان پیش می آید این کاملا معلوم است به لحاظ تبلیغاتی آنقدر هماهنگ است که وقتی که این تصویر آنهم با آن حالت که دارند واقع نمایی میکنند به ظاهر موبایل است اما از لحظه جان دادن یک دختر دارد فیلمبرداری میکند، آن هم فیلم به آن واضحی از صورت و خونی که دارد جاری میشود و از پا و اندام فیلم میگیرد که بلافاصله ظرف چند دقیقه در سرتاسر دنیا منتشر میشود و تصویر آقا سلطان پس زمینه بسیاری از شبکههای استکباری میشود.
بلافاصله اوباما میآید موضع میگیرد و بسیاری از شخصیتهای جهانی موضع میگیرند و این تصویر ظرف چند ساعت یک تصویر جهانی می شود، بنابراین آنها مدل را آماده کرده بودند و بعد متناسب آن مدل با ما اقدام کردند. این نبرد رسانهای نشان میدهد فتنه طراحی خارجی و استکباری و آمریکائی داشته است. اما اینکه میگویید صدا و سیما چطور این را راهبری کرد و نگاهش تا چه اندازه راهبردی بود بله، ما برای مقابله درست با این فتنه چند راهبرد داشتیم، ممکن است حتی بعضی همفکران ما به این راهبردها توجه نداشته باشند؛ یک راهبرد این بود که این جمعیتی که در راهپیمائی 25 خرداد آمد را تحلیل درست کنیم و درست بشناسیم و همه را یکجور نبینیم.
بالاخره کسانی که در سطح ملی به مهندس موسوی رأی دادند 13 میلیون بودند و می شود گفت: این جمعیتی هم که در تهران آمد اکثراً کسانی بودند که اعتقاد به موسوی داشتند و به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و با تبلیغات غلط و القای رسانهای تصور می کردند که انتخابات سالم نبوده، ما اولین وظیفهمان این بود که این مردم را از فتنهای که طراحی شده جدا کرده و آنها را با استدلال و منطق و توضیح عقلانی از سران فتنه جداکنیم. این یک مسئولیت رسانه ملی است، ثانیاً ما در کنار بصیرتافزایی و آگاهیبخشی به مردم باید نشان دهیم که زندگی جاری مردم هم ادامه دارد چون اینها مدام دنبال این بودند که بگویند همه ی ایران را آشوب فرا گرفت و کشور مختل شده در حالی که این حرکت فقط در چند خیابان تهران بود، این را فراموش نکنیم، بله کم و بیش در یکی دو شهر دیگر هم خواستند این کار را بکنند ولی موفق نشدند. خب وقتی تصاویر از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش میشود باید معلوم شود که این فتنهگری حدش همین مقدار است و روال زندگی مردم ادامه دارد، در این صورت است که دیگران بهدرستی قضاوت میکنند که در ایران چه خبر است.
من نکته جالبی بگویم در سفری که اخیراً به عمان داشتم نفر دوم عمان که معاون سلطان محسوب میشود گفت که وقتی انتخابات شما را دیدم خیلی از مردم شما تعجب کردم، اگر خیلی هم باهم اختلاف داشته باشید وقتی دشمن خارجی پیدا میکنید، همه تان باهم متحد میشوید. او به عنوان ناظر بیطرف داشت قضاوت میکرد، میگفت اخباری که رسانه های خارجی از شما نقل میکنند خیلی اخبار درگیری و اختلاف و اینهاست ، ولی دیدیم که شما یک انتخاباتی برگزار کردید با حضور گسترده مردمی و فهمیدیم شما مردمی هستید که در خطر با هم هستید.
این پیام مهم است، رسانه باید این پیام را به دنیا برساند. بنابراین ما در جریان 9 دی باید هم به مردم خودمان و هم به دنیا نشان میدادیم که جریان زندگی مردم و دفاع مردم از انقلاب و کشور ادامه دارد، و تعدادی معدود هستند در چند خیابان که رها نمیکنند؛ پس این هم یک سیاست بود، حتی در خیابانهایی که درگیری میشد، وقتی مغازههای مردم مورد حمله قرار میگرفت و ناامن می شد وقتی یک مقدار فضا بهتر می شد آنها را نشان میدادیم که مردم مغازه ها را باز کردند و داد و ستد انجام میدهند، جالب آنکه مردم با صراحت و علیرغم جو تبلیغاتی و تهدیدی که صورت می گرفت اینها را محکوم می کردند و میگفتند فتنهگران امور کشور را مختل کردند. ثالثاً و در عین حال وظیفه داشتیم بصیرتافزایی کنیم و آگاهی بدهیم.
باز هم ممکن است بعضی همفکرهای ما هم متوجه نشوند که مسیرش چگونه است، این بصیرت افزایی دو بال دارد، یک بال آن است که شما بیایید خیلی صریح و روشن و با گزارشهای واضح مردم را آگاه کنید، تبیین کنید و توطئه را توضیح دهید، ابعاد پشت صحنه را بگویید که خوشبختانه این کار خیلی زود در سازمان شکل گرفت و ما به هر حال ممکن بود در یکی دو روز اول مراعات این آقایانی که در انتخابات کاندیدا بودند را میکردیم تا جایگاههایشان حفظ شود و همانطور که میدانید تا دو روز قبل اینها همه کاندیدا بودند، حرف میزدند و مورد احترام بودند، ولی حالا داشت اتفاق دیگری میافتاد؛ پس این یک فاصله زمانی هر چند خیلی کوتاه لازم داشت و بعد از اتمام حجت که اینها مشغول القای تقلب در کشور هستند افشاگری کردیم. یک بال دیگر بصیرتافزایی هم این است که ما بیاییم بحث دو طرفه در تلویزیون انجام دهیم، طرفین منازعه را دعوت و گفتگوهای دوطرفه کنیم، ما در مورد این هم مشکلی نداشتیم و آماده اجرای گفتگوهای طرفین در تلویزیون بودیم.
* حاضر بودید موسوی و کروبی بیایند و بیانیه بخوانند آنها گفتگو را قبول نکردند و میخواستند رو در رو با مردم حرف بزنند. خب این فرصت به ایشان داده می شد اشکالی داشت؟
وقتی شعله های فتنه در حال شعلهور شدن است و برنامهریزی هایی که دشمن کرده در جهت آشوب و برهم زدن فضای کشور است اینکه یک فردی بیاید و تحریک کند و بیانیه بخواند چه موقع چنین چیزی سابقه داشته. هیچوقت نبوده در هیچ جای دنیا هم نیست.
اصلا مثل این می ماند که آقای ناطق نوری بعد از انتخابات 76 بیاید در تریبون صدا و سیما صحبت کند و بگوید مردم! این رأیی که آقای خاتمی دارد تقلبی است! اصلا چنین چیزی به ذهن میآید؟ خب ما بیاییم بگوییم که کاندیدای شکست خورده آن هم با این فاصله 11 میلیون اختلاف که شب قبلش هم خبرنگاران خارجی را دعوت کرده و گفته من برنده این انتخاباتم و ادعای تقلب گسترده کرده، بیاید و در تلویزیون علیه نظام و رأی مردم حرف بزند؟ این بدعت خطرناکی بود. آیا در انتخابات 92 کسی تصور می کند که بیاید تلویزیون علیه رأی آقای روحانی حرف بزند؟ این که معقول نیست و سابقه هم نداشته است.
* شما آماده بحث دو طرفه بودید؟ طرفین پیشبینی شده بود که چه کسانی باشند؟ پیشنهاد سازمان چه بود؟
بله بودند شخصیتهایی که در آن مقطع آماده بحث بودند از آقای دکتر حداد عادل که آمد و تشریح کرد و خیلی صریح هم اعلام کردند که ما آماده ایم با طرف مقابل گفتگو کنیم، دیگران هم به ما اعلام آمادگی کردند ولی طرف مقابل حاضر به گفتگو نبود بخصوص من در ملاقاتی که شب بعد از انتخابات با خود آقای موسوی داشتم- که حالا نکاتی هم می گویم از این ملاقات ها هم با ایشان و هم با آقای کروبی- اصلا در این حال و هوا نبودند که بیایند در یک فضای منطقی و استدلالی حرفشان را به مردم بگویند و بگویند مردم ما الان باهم صحبت میکنیم ولی شما خودتان انتخاب کنید؛ اصلا اینطور نبود.
یعنی یک فضایی بود که طرف فکر کرد رئیس جمهور است و مردم همه منتظرند بگویند تو حقت را بگیر و نامهای که موسوی به مراجع نوشت و شخصیتهای دیگر که بیایید در خیابان همین توهّم را نشان میداد. 25 خرداد که آن اتفاقات افتاد و چند نفر در تهران شهید شدند وقتی که آقای محسنی اژهای وزیر اطلاعات تماسی میگیرد که با آقای موسوی صحبت کند و از ایشان دعوت میکند به محل سومی جهت جلسه،- چون نه ایشان می خواست بیاید وزارت نه آقای اژهای برود منزل ایشان- وقتی که موسوی را دعوت میکند که در جایی بیاید آنطور که آقای اژهای نقل میکنند به آقای اژهای میگویند که ایشان فرصت ندارند و یا خواب هستند یا موقع خوابشان است، که وزیر اطلاعات با ناراحتی میگویند الان چه موقع خوابیدن است، تعدادی از مردم کشته شدند و این فتنه ادامه دارد، من هر طور هست باید شما را ببینم و بالاخره ملاقات صورت میگیرد و این مطالب به آقای موسوی منتقل می شود.
میبینید آنقدر توهّم رئیسجمهور شدن داشت که به وزیر اطلاعات میگوید وقت خوابم است! من دیدم فضای ذهنی اینها فضای بیانیه خواندن است و قصد تحریک بیشتر مردم را دارند و حتماً صدا و سیما نباید و نمیتوانست به این کار کمک کند چون بعداً اتفاقات دیگری که می افتاد و کشته ها و تلفات بیشتر میشد عامل اصلی اش صدا و سیما میشد.
* بله صدا و سیما هم به آن 24 میلیون نفر تعلق داشت هم به آن 13 میلیون نفر و باید از رأی آن 24 میلیون نفر حمایت و مصونیت میکرد و به آن 13 میلیون نفر آگاهی و بصیرت و معرفت میداد. شما ظاهراً دو ملاقات هم با موسوی و کروبی داشتید و از موضع رئیس سازمان به آنها پیشنهاداتی دادید و دوستانه تذکراتی دادید. شاید الان مناسب باشد ناگفتههای آن ملاقاتها را با مردم در میان بگذارید.
بله خوب است. آقای موسوی با رفتارش نشان داد مرکز ثقل فتنه است، البته بدون تردید اصل طراحی و مدیریت فتنه دست استکبار جهانی بود، اما ثقل فتنه یا راس فتنه در داخل آقای موسوی بود و من آن شب که با موسوی صحبت کردم شنبه شب بود یعنی یک روز بعد از انتخابات و فردای آن روز آقای کروبی را دیدم، تعدادی از خانم ها که خانم های معروف بودند و شخصیتهای سیاسی که بعد از فتنه دستگیر و محکوم شدند اینها با من آمدند در اتاق نشستند.
من اینها را که دیدم حس کردم بعضی مسائل را که نمیشود در حضور این افراد نا اهل مطرح کرد، با این حال آنچه که وظیفهام بود مطرح کردم و دو مطلب را برای موسوی تشریح کردم؛ اول اینکه به هر حال شما بعد از 20 سال دوری از مسئولیت اجرایی و سیاسی در جامعه و در حالیکه نسلهای جدید شما را نمی شناسند، توانستی با چند جلسه تبلیغات توسط صدا و سیما 13 میلیون رأی بیاوری، و شما می توانید این رأی را حفظ کنید، حزب تشکیل دهید و ادامه فعالیت سیاسی کنید و در دوره های بعد چه بسا موفق شوید که برتری پیدا کنید؛ من این را برایشان تشریح کردم و امکانی که صدا و سیما برایشان قرار می دهد و به ایشان گفتم: صدا و سیما به شما کمک میکند که این رأی و این تشکیلات را حفظ و توسعه دهید. این یک بحثم بود برای ایشان، و دیگر اینکه اگر شما می خواهید گفتگو کنید مشکلی نیست و صدا و سیما فرصت گفتگو را فراهم میکند اما یکطرفه نمیتوانید با مردم حرف بزنید و اینکار منطقی نیست، به موسوی گفتم بیایید در این فضا طراحی کنیم که گفتگوها دو طرفه باشد و حتی میتواند دستگاههای ادارهکننده انتخابات مثل وزارت کشور و شورای نگهبان باشند نه فقط شخصیتهای سیاسی. ما این را قبول کردیم در حالیکه هیچ عرف نیست که شخصی که در چنین شرایطی که فضا را متشنج کرده، حالا بخواهد بیاید در یک گفتگو نظام را هم متهم کند ولی بالاخره وظیفه رسانه ملی این بود اگر طرف دیگری آمد و توضیح داد میتواند قابل این مباحثه یا مناظره قابل انجام باشد.
* آن کسانی که اطراف آقای موسوی بودند کمک نمیکردند که فضا بهتر شود؟ یا ایشان گفتگو را بپذیرد؟
نه، اتفاقاً یکی از مشکلات این بود که متأسفانه آنهایی که اینها را دوره میکنند نه تنها در جهت تلطیف فضا و نجات دادن آن فرد که دچار توهّم شده بود حرکت نمیکنند بلکه مرتب آنها فضای توهّم را دامن می زند. من معتقدم که آقای موسوی نقطه ثقل و سر فتنه داخلی بود، در مورد آقای کروبی من معتقدم که آقای کروبی دنباله رو آقای موسوی شد، لذا می خواهم بین آقای موسوی و آقای کروبی از این منظر فرق بگذارم.
* در ملاقات با کروبی چه بحثهایی مطرح شد؟ او قبول کرد که بیاید در تلویزیون مباحثه کند؟ استدلال برای تقلب داشت؟
وقتی که روز بعد پیش آقای کروبی رفتم، اولا وارد منزل ایشان که شدم- افرادی که نمی خواهم اسم بیاورم- افراد زیادی را دیدم که آنجا جلسه تشکیل داده بودند و مثل اتاق فکر در اتاق کناری مشغول گفتگو بودند، با بعضی ها سلام و علیک کردم بعضی از آنها تا من را دیدند خیلی تعجب کردند که اصلا من چطور راه پیدا کردم و چطور آمدم در این خانه.
* در فتنه مطرح بودند بعضی از این افراد؟
بله. خب من وقتی اینها را دیدم، پی بردم کار خیلی سخت است، اینها آقای کروبی را مدیریت روانی و اطلاعاتی میکردند.
* در یکی از سایتهای ضد انقلاب خواندم که کرباسچی گفته بود ضرغامی را دیدم که با پر رویی آمده بود خانه کروبی!
راست میگوید ایشان هم جزء همان افرادی بود که آنجا بود. بله هم آقای کرباسچی بود و دیگران هم زیاد بودند. خوشبختانه بخاطر رابطه نزدیک و صمیمیای که بنده با آقای کروبی داشتم توانستیم بنشینیم در یک اتاق خصوصی، در را ببندیم و دو تایی حرف بزنیم.
* این صمیمیت مربوط به دورهای است که شما معاون پارلمانی آقای لاریجانی بودید و کروبی رئیس مجلس بود؟
بله در دوره ای که ایشان رئیس مجلس ششم بود و بنده معاون پارلمانی سازمان بودم، ایشان حامی جدی ما بود، آدم نمی تواند تاریخ را منکر شود، ایشان بارها با جریان تندروی مشارکت و مجلس ششم بخاطر صدا و سیما درگیر شد.
تا آنجایی که این جریان رادیکال عزم جزم کردند که بودجه تولیدی سازمان را کلا قطع کنند و متاسفانه امثال آقای پور نجاتی که رئیس کمیسیون فرهنگی بود و تندروهای مشارکتی به طور جدی دنبال این ماموریت بودند که بودجه صدا و سیما را قطع کنند.
* میگفتند که بودجه صدا و سیما باید از آگهی تأمین شود؟ سازمان که بدون بودجه از بین میرود!
آنها دنبال این بودند که رقمی هنگفت از ما کم کنند و آگهی اصلا مطرح نبود بعدها مطرح شد، اینها بودجه سازمان را فقط حقوق و دستمزد را قرار دادند و بودجه تولید را تقریبا
می خواستند قطع کنند. چون روند و مدیریت صدا و سیما را نقطه مقابل خود می دانستند پور نجاتی و تندروهای مجلس ششم و حزب مشارکت خیلی در کمیسیون تلفیق تلاش کردند اما یکی از کسانی که در همان کمیسیون به شدت مقابل ایشان ایستاد و درگیر شد و در حضور من فحش های خیلی رکیک خورد آقای مجید انصاری بود که ایشان به آنها میگفت که اگر درگیری های سیاسی با صدا و سیما دارید نباید بودجه یک دستگاه ملی را قطع کنید.
در آن مقطع آقای کروبی با این بیقانونیها و تندرویها مخالفت میکردند و با ایشان در آن مقطع رفاقت داشتیم.شخصیت آقای کروبی یک چنین شخصیتی بود.
* روند استحاله و ریزش کروبی چه بود؟ علت آن همه جهالت و لجاجت کروبی چه بود؟
به نظر من آقای کروبی از طراحان فتنه رودست خورد، میدانید در انتخابات قبلی ایشان رأی خوبی آورده بود ولی در این انتخابات اطرافیان وی با برنامهریزی از رفاقت ایشان سوء استفاده کردند و ایشان در مسیری دیگر افتاد و بهخاطر فیلمهای مستندی که ساخت و حرفهایی که در انتخابات زد که اتفاقاً همین باعث شد ایشان اصلا رأی نیاورد، در واقع کروبی اصلا رأیی نیاورد. من در آن ملاقات ، از همینجا با ایشان شروع کردم و به وی گفتم که آقای کروبی! آنجایی که سعی کردی خودت باشی یک رأی قابل توجه داشتی، ایندفعه شما کار را واگذار کردی به این افراد و رأی نیاوردی.
خاطره دیگری از مقام معظم رهبری را اینجا میگویم؛ میدانید که فیلمها و مستنداتی که اینها تولید کردند بسیار هنجار شکن و غیرقانونی بود و از نظر قانونی پخش آن مستندها امکان پذیر نبود، آن شورای سه نفره قانوناً قبول نکرده بودند و ضمنا آن آقایان و از جمله خود من با آقای کروبی صحبت کردم که مستند اصلاح شود، ایشان گفت یا عینش را باید پخش کنید یا اگر ذره ای از آن را کم کنید من می گویم که فیلم سانسور شده و نمی خواهم پخش کنید، و ما چاره ای نداشتیم جز اینکه متوسل به رهبری شویم. حالا آیا واقعا مسائلی که در کشور قانون دارد همه را باید متوسل به رهبری شد؟ نه.
ولی موضوع حساس بود و ما دو ساعت مانده به پخش فیلم آقای کروبی، از رهبری استفتا کردیم که چه کنیم؟ آقای حجازی به ما خبر دادند که ایشان فرمودند که سختگیری نکنید، برداشت ما از پاسخ این بود که مستند پخش شود. لذا ما کل آن نوار را که بخاطر همه تخلفاتشان قابل پخش نبود پخش کردیم، دلیلش هم این بود که رهبری فرموده بودند ما میخواهیم اعتماد حاکم باشد و انتخابات زیر سوال نرود، این دوستان قهر نکنند و کسی دلخور نشود. واقعا در این فضاها حضرت آقا مماشات فرمودند و بخاطر این مصلحت بالای سیاسی و اجازه ایشان، ما پخش کردیم.
در صحبتهایی که با آقای کروبی کردم یک مطلبی به ایشان گفتم. گفتم که آقای کروبی شما همیشه ویژگیتان این بوده که آدم مستقلی بودید، بارها با خود من درد دل کردید و خصوصی گفتید که این آقایان تندرو در مجلس فلانی و فلانی خیال کردند هر چه در این مجلس تصمیم گرفتند کروبی باید مطیع آنها باشد، من همان کروبیای هستم که کذا و کذا یعنی آقای کروبی با اینها درگیر بود و جایگاهی برای ایشان قائل نبود و مقابل اینها می ایستاد. من به او گفتم به نظرم در این ماجرا خودت نیستی، شما دنباله رو موسوی شدهای. این برازنده آقای کروبی نیست. احساس کردم اخبار غلطی هم به ایشان گفتهاند و حرفهای غلطی راجع به انتخابات میزد مثلا ایشان گفت این صندوقها را که میروند میشمارند برخی دیدهاند صندوقها یک قیفهایی دارند که اطرافش رأی های مردم است ولی آن قیفش رأیهایی است که قبلا آماده کردند و در آن صندوق میریزند و کسی نمی فهمد، بعد اینها را میآورند بیرون و میشمارند! گفتم آقای کروبی تعجب میکنم از شما! چطور در هزاران صندوق کسی قیف درست کند و این همه آدم ناظر نبیند، چرا چشم ها را می بندید؟ کدام ناظر شما این قیفها را دیده؟ البته ما بعدها فیلمهایی نشان دادیم که سر صندوق ها شمارش شده و همه نمایندگان کاندیداها امضا کردند آنها را آوردیم و نشان دادیم و این هم جزء برنامههای آگاهیبخش سازمان بود.
یکی از حلقه های آگاهیبخش ما این بود که آمدیم همان فیلمهایی که نشان میداد امضا کرده بودند و نماینده های آنها هم بودند را پخش کردیم. بنابراین من نتیجه میگیرم که آقای کروبی دنبالهرو آقای موسوی شد، من موسوی را رأس فتنه می دانم و نقطه ثقل فتنه میدانم و آقای کروبی ناخودآگاه به دنبال جوی که ایجاد شد بازی او را خورد البته نمی خواهم بگویم آقای کروبی کلاً اطلاعی نداشت و او را مبرّا کنم و از نظر ما این دو نفر سران فتنه محسوب می شوند، ولی محور لجاجت، انحراف و خیانت موسوی بود.
* با کروبی بعد از آن دیگر دیداری نداشتید؟
نه دیگر فرصت نشد. البته من آن موقع و در آن دیدار تا جایی که می توانستم دلسوزی کردم و چیزی که به ذهنم می آمد به آقای کروبی گفتم و تأکید کردم این مسیری که شما آمدید انتهایش بسیار خطرناک است، این مسیری نیست که شما فکر کنید قابل بازگشت است؛ قابل بازگشت نیست و متأسفانه همان هم شد.
* به نظرتان در موضع کروبی و موسوی الان تفاوتی وجود دارد ؟ یا همان دیدگاه است؟
من الان که سالهاست هیچ ارتباطی با ایشان ندارم نمی توانم قضاوت کنم، نمی دانم ولی در حد اطلاعی که از گذشته دارم معتقدم که اصولا کروبی نمی تواند موسوی باشد و کروبی دنبال جریانی که موسوی راه انداخت، رفت حالا به هر دلیلی فریب او را خورد.
من محوریت فتنه و طراحی آن را از خارج از کشور می دانم، الان که دیگر واضح شده است که دشمن از فتنه حمایت و آنرا برنامهریزی کرد آقای موسوی نمی تواند بگوید من این را نمی دانم، حتما بخش زیادی از اقدامات آقای موسوی آگاهانه بوده، نمی تواند ناآگاهانه باشد، چون کسی که می خواهد با این رأی رئیس جمهور شود بالاخره حساب می کند که رفتارش به کجا می رسد! آن همه ضایعاتی که نظام از این رفتارها خورد، مقصر آن ضایعات این سران فتنه هستند.
حرف آقای عسکر اولادی هم همین بیانی بود که سران فتنه در اصل بیگانگان و محوریت فتنه در خارج از کشور بود البته شاید ایشان به گونه ای مطرح کردند که تصور عمومی اینطور شد یا بیان ایشان به گونه ای شد که گویی این دو نفر سران فتنه نبودند یا فریب خوردند، این اعتقاد، اعتقاد درستی نیست چون هر جقدر دشمنان اسلام برنامه ریزی کنند و طراحی بیرونی باشد آن جریان داخلی که سرپل آنها قرار می گیرد حتما تا بخش زیادی آگاهانه است و آن جریان سر فتنه داخلی می شود که من این سر را آقای موسوی می دانم و معتقدم آقای کروبی فریب خورد و در راهی افتاد که نتوانست برگردد.
* یک اتفاق هوشمندانه صدا و سیما در انتخابات امسال آن بود که تبعیت همه کاندیداها به شورای نگهبان و قوانین کشور و تبعیت از رهبر معظم انقلاب را طی گفتگوهایی با کاندیداها از آنها سوال میکرد! خود شما برنامههای انتخاباتی امسال را چطور ارزیابی میکنید و چه میزان موفق میدانید؟
خوشبختانه ما از انتخابات قبل درسی گرفتیم که در انتخابات امسال صدا و سیما این بحث قانونی را قبل از انتخابات، به اجرا و گفتگو گذاشت و دیدید که در این کاندیداها حتی یک نفر هم سعی می کرد حرف غیر قانونی نزند، یعنی حتی قبل از تایید صلاحیت ها هر مصاحبه ای میکردیم آنها میگفتند که شورای نگهبان هر تصمیمی بگیرد کار خوبی است، یا حتی خیلی از مستندها و نوارهایشان را من اصلا دخالت نمی کردم، اگر آن شورای سه نفره می گفت حذف، حذف می شد و کسی معترض نبود هر چند مهم این بود که قانون را پذیرفته بودند، هیچکس نمی آمد بگوید شورای نگهبان اشتباه می کند، همه میگفتند شورای نگهبان نهاد قانونی کشور است. هیچ کس نمی توانست بگوید من شورای سه نفره را قبول ندارم، اینها نماینده دستگاهها بودند.
* جلسه شما با کاندیداهای احتمالی قبل از احراز صلاحیتها توسط شورای نگهبان خلاف قانون نبود؟
نه، اتفاقا بعضی ها یک مقدار موضع گرفتند که چرا ما قبل از انتخابات با آنهایی که نامزد احتمالی بودند نشستی داشتیم، نوارش هم موجود و محفوظ است. جلسه خوبی بود و در واقع حرف ما به این آقایان این بود که اگر شما آمدید در انتخابات، ما از الان با شما شرط کنیم که چارچوب قانونی این است و مسیر ما قانون است، ضمن اینکه ما به شما این امکانات را خواهیم داد تا نروید دنبال خیلی از کارهای دیگر و سرمایه گذاری و تبلیغات، لازم نیست شما حتی یک ریال خرج کنید،.
اینجا دیگر افراد سرمایه دار موثر نیستند، افراد پر نفوذ تعیین کننده نیستند، آقای روحانی قبل از انتخابات در نظرسنجی ها کمتر از یک درصد رأی داشت، یعنی دو دهم یا سه دهم درصد قبل از تبلیغات رأی داشت؛ من خودم بعضی نظرسنجی ها را اگر بعضی از نامزدها می خواستند استنکاف نمی کردم و به آنها می گفتم؛ مثلا آقای فلاحیان یک بار سوال کردند که من چقدر در نظرسنجی ها رای دارم، به ایشان گفته شد یک دهم درصد، ایشان گفت ده درصد گفتیم نه یک دهم درصد، یعنی شاید تصورش این بود که ده درصد است ولی واقعیتش را می گفتیم و برای آقای روحانی هم یکی دوبار پیش آمد، ایشان از من سوال کرد و من به ایشان می گفتم. خب آقای روحانی قبل از انتخابات در نظر سنجی رأی کمی داشت. ولی بعد از دو برنامه تلویزیونی ایشان توانست یک دفعه طبق نظرسنجی های ما که برای روزهای آخر پیشبینی کرده بودیم جهشی بالا برود، این امکان را رسانه نظام فراهم می کند، آیا آقای روحانی پولی دارد یا سرمایه دارها با آقای روحانی بودند یا یک پول هنگفتی دارد که بیاورد در انتخابات؟ اصلا پولی هم باشد تاثیری نداشت.
صدا و سیما آن جلسه را گذاشت و خیلی هم موثر بود، بعضی ها انتقاد کردند که این هنوز مشکل قانونی دارد و در شورای نگهبان صلاحیت ها احراز نشده، ولی کار ما کاملا قانونی بود، در واقع ما یک فضای گرم انتخابات را کلید زدیم، چون یک وظیفه ما گرم کردن انتخابات هم هست، کلید انتخابات را هم زدیم و بعد هم اعلام کردیم که اینها تا الان اعلام کاندیداتوری کردند، بعدا ممکن است مثلا دو نفر دیگر هم اضافه شوند. به هر حال پیام سازنده 9 دی و تجربه فتنه یکی این بود که التزام به قانون پیدا کردند یعنی در انتخابات بعد شهد شیرین التزام به قانون را طوری چشیدیم که فکر نکنم در هیچ انتخابات دیگری کسی بتواند حرف خلاف قانون بزن
* رفتارشناسی خاتمی را چطور تحلیل میکنید؟ وی همانند موسوی فتنهگری کرد یا همانند کروبی فریب خورد؟شما خاتمی را از سران فتنه جدا میکنید؟
در گزارش هایی که صداوسیما اوایل می رفت هر سه نفر را جزء سران فتنه معرفی میکرد اما یکی دو سال است خاتمی در گزارشهای صداوسیما جزء سران فتنه معرفی نمی شود.در مورد آقای خاتمی من معتقدم همین جریان و همین اتفاق آقای کروبی به یک شکل دیگری در مورد آقای خاتمی هم صادق است، موسوی با خاتمی هم روراست نبود، من برداشتی که از حضور این شخصیتها در صحنه انتخابات دارم این بود که موسوی تا آخرین لحظه تکلیف جریان اصلاحات را روشن نمی کرد، لذا اگر خاطرتان باشد آقای خاتمی علیرغم اینکه خیلی برایش سخت بود در یک فضای بسیار سردی- که شما وقتی فیلم اعلام کاندیداتوری ایشان را می بینید کاملا این فضای سرد را احساس می کنید- آمد و اعلام کاندیداتوری کرد، اما وقتی آقای موسوی علی رغم اینکه گفته بود نمی آید یا معلوم نیست چه می شود اعلام کاندیداتوری کرد و آقای خاتمی عقب نشست.
* شاید طراحی بوده و تقسیم کار کرده بودند.
نه، در این فضا این نشان می داد که- حالا ممکن است بشود گفت در این فضا تقسیم کار کردند، من اصلا چنین اعتقادی ندارم، حتما ناهماهنگ بودند و اولین ضربه را موسوی به آقای خاتمی زد. اما وقتی موسوی به میدان آمد و آن جریان فتنهگرانه و حرکت سبز آغاز شد و با آن مدلی که دشمنان برنامه ریزی کرده بودند، چنان آن جریان تند جلو میرفت که خاتمی احساس کرد که اگر از این جریان فاصله بگیرد شخصیت سیاسی خودش هم نابود می شود، البته این توجیه درستی نیست برای یک شخصیت سیاسی روحانی در خط امام و انقلاب که به این بهانه که بگوید برای اینکه او عقب نماند مجبور بود از موسوی حمایت کند، اما این را باید بگویم که این واقعیت صحنه است و این جریان به قدری تند رفت که آقای خاتمی احساس کرد که اگر بخواهد جلوی این جریان مخالفت کند و اگر بخواهد بایستد خودش هم رفتنی است الان هم همینطور است، وقتی خاتمی آمد در انتخابات مجلس نهم هم رأی داد- البته آن هم کافی نیست، آقای خاتمی خیلی کارهای دیگری باید می کرد و باید بکند برای مردم انقلابی- در فضای مجازی جملات بسیار سنگینی به خاتمی گفته شد؛ این که اگر با موسوی مخالفت کنم حذف میشوم توجیه نمیکند رفتار خاتمی را، این همراهی اشتباه نشان می دهد که خاتمی در چه شرایطی است، بنابراین با کمال تأسف بایدگفت موسوی همه را با خودش به باتلاق برد، خودش به عنوان رأس فتنه به اعماق باتلاق رفت و همه را آلوده خودش کرد، من آقای خاتمی را از دوران وزارت ارشاد ایشان می شناسم، الان فضایی نیست که بخواهم در مورد خاتمی بعضی نکات را بگویم ولی یک خاطره مهمی که در نظرم هست، میگویم؛ وقتی من بعد از دوم خرداد از ارشاد بیرون آمدم، به اصرار آقای شمخانی معاون پارلمانی وزارت دفاع شدم، واقعا علاقه مند نبودم، بیش از چهار بار آقای شمخانی با من صحبت کرد و اصرار کرد، بعد که خدمت رهبری مطرح کرده بود و ایشان هم تایید فرمودند بنده مجبور شدم بروم.
* یعنی ابتدای دولت هفتم و بعد از دوم خرداد؟
بله در دولت اول آقای خاتمی. اما وقتی آقای شمخانی بنده را به عنوان معاون پارلمانی انتخاب کردند، بلافاصله انعکاس وسیعی در جریان دوم خرداد داشت و آقای موسوی لاری که معاون پارلمانی رئیس جمهور بود اصلا بر نمی تافت که جلسه معاونین پارلمانی که یک جلسه سیاسی است- به قول ما سوراخ بشود- کما اینکه یک بار در جریان 18 تیر 78 که آن همه در فتنه 78 جنایتها کردند در یکی از جلسات که مرحوم آقای صدوقی-خدا رحمتش کند- رئیس جلسه بود، آقای تاجزاده را دعوت کردند تا در یک کلاس آموزشی، معاونین پارلمانی را توجیه کند که در جریان کوی دانشگاه چه اتفاقی افتاد و با قرائتی که خودشان
نظرات شما عزیزان:
|