متن کامل این نامه به این شرح است:
برادر ارجمند جناب آقای دکتر لاریجانی
رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
اعضای محترم کمیسیون برنامه
معاونمحترمنظارت
همکاران ارجمند، نمایندگان محترم
سلام علیکم
چند ماه پیش با موردی از ویژهخواری در وزارت صنعت، معدن و تجارت برخوردم. برای توقف و جبران این تبعیض ناروا که به زیان مردم و اقتصاد ملی تمام میشود، تلاش کردم با مکاتبات مکرر و مذاکره با مسئولان مانع از آن شوم ولی متاسفانه نه تنها متوقف نشد، بلکه گسترش یافت. در اجرای وظیفه مذکور در بند 7 ماده 218 قانون آئیننامه داخلی مجلس، این گزارش پیرامون این موضوع، تقدیم میشود.
کمبود کالای اساسی از مشکلاتی بود که دولت جدید در همان اوان خدمتش با آن روبرو شد.بخش عمدهای از این مشکل به تأمین به موقع ارز برای پرداخت به فروشندگان خارجی مربوط میشود. کشتی به بندر میرسد بدون آنکه بهای ارزی کالا از پیش پرداخت شده باشد. تا ارز بهای آن حواله نشود و به دست فروشنده نرسد، فروشنده اجازه تخلیه بار را نمیدهد. این به دلیل تحریم رخ داده است. چرا که در وضعیت عادی، ابتدا واردکننده با گشایش اعتبار از طریق بانک داخلی و ضمانت ارزی بانک مرکزی، واردات را انجام میدهد، بار را تخلیه میکند، اسناد تخلیه را به بانک خودش میبرد، بانک وی از بانک مرکزی ارز میخرد و برای بانک فروشنده در خارج حواله میکند و بار ترخیص و روانه بازار میشود. در شرایط تحریم، بانکهای ما نمیتوانند این فرآیند را انجام دهند. کشتی با باری که مالک آن تا زمان تخلیه همچنان فروشنده است، به بندر ما میرسد و برای آنکه بانک مرکزی بتواند ارز بهای آن را تأمین کند، مدتها معطل میماند و برای هر روز تأخیر در تخلیه نیز حدود 25 هزار دلار جریمه (دموراژ) از صاحب بار میگیرد.
معمول آن است که بعد از مدتی معطلی، از ارزی که در چین داریم تخصیص داده میشود. انتقال ارز از چین به کشور فروشنده به واسطه صرافیهای زنجیرهای انجام میشود که بین 9 تا 13 درصد هزینه دارد و بین 25 روز تا چند ماه طول میکشد. در تمام این مدت جریمه دیرکرد و تخلیه کشتی باید پرداخت شود. البته ما در هالک بانک ترکیه نیز ارز داریم.انتقال ارز از این بانکِ ترک 2 درصد هزینه دارد و 2 روزه انجام میشود. طبق روال ارز هالک بانک را برای واردات دارو که مهمتر است، بکار میگیرند.
اواخر مهر خبر موثق رسید که برای چهار کشتی یک واردکننده عمده کالای اساسی مبلغ 80 میلیون یورو ارز از هالک بانک ترکیه تخصیص دادهاند. این امتیاز تنها با کاهش هزینه انتقال ارز، حدود 35 میلیارد تومان برای گیرنده سود بادآورده داشت. اگر امتیاز نپرداختن جریمه تأخیر تخلیه را به مدت یک ماه برای هر کشتی به آن بیفزائیم، این سود بادآورده به حدود 45 میلیارد تومان میرسد، البته اگر منافع فروش سریعتر کالا و نجات از راکد ماندن سرمایه 80 میلیون یورویی را به حساب آوریم، رانت تقدیمی به تاجر مذکور خیلی بیش از اینها خواهد شد. این تاجر به تنهایی حدود 60 درصد بازار خوراک دام و طیور وارداتی را در اختیار دارد و در پرونده خویش سابقه بدهکار عمده بانکی بودن را نیز دارد. امتیاز مذکور بنابر درخواست وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت برقرار شده بود. در تاریخ 3/8/92 طی نامهای با مقدمه و پیشنهادی برای رئیسجمهور محترم نوشتنم. در مقدمه این نامه آوردهام:
«در طول سالیان گذشته در دولتهای پیشین متاسفانه مدل رشدمحور همراه با فساد فزاینده، اختلاف طبقاتی شدیدی را حاکم ساخته و نوکیسههای عجیب و غریبی را خلق کرده است که به مردم فخرمیفروشند و تمامی ارزشهای انسانی و قانونی را به سخره میگیرند. دولت به اقتضای اصول فصل چهارم قانون اساسی و خط مشی روشن امام و رهبری مکلف به کاهش این شکاف ناعادلانه و در کنار آن بسترسازی برای رشد طبقات مردمی است. به این جمله امام توجه بفرمایید: "دولت، چنان که کرارا تذکر داده ام، بی شرکت ملت و توسعه بخش های خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم، با شکست مواجه خواهد شد."
انجام این وظیفه مستلزم توجه ویژه به بخشخصوصی سالم و مردمی است، بدون آن که سرمایهداران دیگر، به شرط سلامت، از دایره همکاری طرد شوند”و پس از شرح ماجرای پیش گفته آوردهام:« این رانت به دستور آقای مهندس نعمتزاده وزیر محترم ص م تجارت فراهم شده است. این است معنای "توسعه بخش های خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم "؟ این است معنای دفاع از بازار رقابتی؟" نامه را با این پیشنهاد به پایان بردم:
" جناب آقای رئیس جمهور! مصرانه از شما میخواهم که ارز تخصیصی به آقای ... را سریعا مشابه دیگران سازید، یا اگر میتوانید همان تسهیلات ارزی ... را برای دیگران فراهم بفرمایید تا رانتی در کار نباشد. این حکم قانون سیاستهای کلی اصل 44 و منطق دین، انقلاب و علم است."
در همان روز 3/8/92 رونوشت نامه مذکور را برای آقای مهندس نعمتزاده فرستادم و تقاضا کردم که برای جبران مافات اقدام کند. حدود 40 روز بعد، در 12/9/92 آقای وزیر طی نامه محرمانه ای، به نامه من پاسخ داد و مدعی شد که هیچ امتیازی برای واردکننده ای قائل نشده است. درباره ترجیح دادن تاجر مورد بحث چنین آورده است:
«با توجه به ترتیب رسیدن کشتیها به بندر و نیاز بازار به نهاده های دامی، کشتیهای نهادههای دامی شرکت ... که مقدم در تخصیص ارز بودند، بنده دستور دادم تا مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران کشتی نهاده های دامی را مقدم بر گندم، تامین ارزی نماید. شایان ذکر می باشد که در آن مقطع زمانی کشتی نهادههای دامی دیگری از سایر واردکنندگان آماده تخلیه و ترخیص نبوده بنابراین ملاحظه می فرمایید که امتیازی به آن شرکت نسبت به سایر شرکتها داده نشده است ... و تخصیص ارز و محل تامین آن، بنا به موجودی و توانایی بانک مرکزی همیشه به عهده و مسئولیت این نهاد پولی می باشد.
دو نکته زیردر خور توجه است:
1- ادعای تقدم ورود کشتیهای این تاجر خاص بیاساس است. طبق اسناد سایتهای رسمی بینالمللی در آن ایام تنها این چهار کشتی نبودند که بارشان نهادههای دامی بوده و مقدم از دیگران وارد بندر شده باشند این ادعا، همچنین ادعای کمبود در آن تاریخ، غیرمستند و غیرواقعی است.
2- بانک مرکزی مدعی است که تقاضای وزارت صنعت، معدن و تجارت تخصیص ارز از هالک بانک ترکیه بوده است. ظاهراً همین درست است چرا که تشخیص ترجیح نوع کالای وارداتی علیالقاعده بر عهده دستگاه متخصص تجارت است، نه بانک مرکزی.در هر حال چه وزارتخانه و چه بانک، دولت باید پاسخگو باشد.
هنوز برای رفع این ویژهخواری اقدامی نشده بود که چشممان به تفاهمنامهای روشن گردید که در تاریخ 29/8/92، بین بانک مرکزی، شرکت متعلق به همان تاجر خاص و بانک پاسارگاد به عنوان بانک عامل این شرکت امضاءشده است. بر اساس این تفاهمنامه بانک مرکزی متعهد میشود به تأمین و فروش 650 میلیون یورو برای آن تاجر. به این ترتیب وی میتواند کشتیهای حامل بار خودش را تخلیه و بار را ترخیص کند، بدون آنکه ارز از بانک مرکزی بخرد؛ بلکه مبلغ 150 میلیون یورو را 4 ماه بعد میخرد و ریالش را میدهد، مبلغ 250 میلیون یورو را 5 ماه بعد، و 250 میلیون یورو را نیز 6 ماه بعد عمل میکند. به عبارت دیگر، بانک مرکزی متعهد میشود که تا 150 میلیون یورو 4 ماهه، 250 میلیون یورو، 5 ماهه و 250 میلیون یورو نیز 6 ماهه، برای آن تاجر معامله ارز را عقب بیندازد و در این مدت وی بارش را تخلیه و ترخیص میکند، آن را در بازار میفروشد و با پولش کاسبی هم میکند. و بعد از چندین ماه ریال میدهد و ارز میخرد تا با فروشنده خارجی تسویه حساب نماید. امتیازی که به هیچ واردکننده خصوصی و دولتی داده نشده است.
تازه بر من آشکار شد که دو هفته پیش از آنکه در 12/9/92 آقای وزیر صنعت، معدن و تجارت در پاسخ بنده بنویسد که «به هیچ وجه از به وجود آمدن انحصار، مانند سال های گذشته حمایت نمینماید» و تقدیم رانت 45 میلیارد تومانی قبلی را به گردن بانک مرکزی بیندازد، در 29/8/92 امتیاز بزرگتری را برای همان تاجر خاص تامین کرده بود.
پس از گفتگوی حضوری با آقای دکتر سیف و تذکر غیرقانونی بودن این تفاهمنامه، ایشان ضمن توضیح اینکه این برای بانک مرکزی امتیاز است که بدون اختصاص ارز، جنس وارد کشور میکند و با مهلت 4 تا 6 ماهه ارز آن را میدهد، پذیرفت که اگر محدود به یک واردکننده شود تبعیض است و باید با وزارت صنعت، معدن و تجارت صحبت کند که آنان برای همه قائل شوند و تاکید کرد که ما آمادگی داریم تا برای هر کس که آن وزارتخانه معرفی کند همین کار را انجام دهیم.
در تاریخ 24/9/92 طی نامهای مستندات خود مبنی بر امتیاز ویژه بودن آن تفاهمنامه و غیرقانونی بودن کار، به رئیسکل بانک مرکزی نوشتم و چنین آوردم:
« مفاد و شرایط این تفاهم نامه با احکام فصل نهم قانون" اصلاح موادی از قانون برنامه چهارم... و اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم و ..."(تسهیل رقابت و منع انحصار) از جمله بند 3 و 7 ماده 44 و بند ج ماده 45 تعارض آشکار دارد. از طرف دیگر چون طبق بند ج ماده 11 قانون پولی و بانکی کشور" تنظیم مقررات مربوط به معاملات ارزی و تعهد یا تضمین پرداخت های ارزی" نیز تصویب شورای پول و اعتبار را می خواهد، بدون اطلاع شورای مذکور غیرقانونی است. به موجب این تفاهم نامه با شرایط تبعیض آمیز تسهیلاتی برای وارد کننده خاصی فراهم می شود تا بتواند کلیه کالاهای اساسی وارداتی خود را بدون پرداخت بهای ریالی آنها به سیستم بانکی، ترخیص نماید و خرید ارز و پرداخت ریالی را در فواصل زمانی چهار تا شش ماهه انجام دهد. این اقدام غیرقانونی این وارد کننده خاص را که هم اکنون سهم بزرگی از بازار این کالاها را به چنگ آورده است، به انحصارگر مسلط تبدیل میکند که علاوه بر نقض احکام دیگری از قانون سابق الذکر، از نظر علم اقتصاد نیز کارآیی را کاهش و رانت خواری را افزایش می دهد و موجب زیان بیشتر مردم خواهد شد.»
در پایان نیز نوشتم که «ضروری است چنانچه قول داده اید سریعاً این امتیاز ویژه را از ویژگی خارج کرده و با تعمیم آن بر همه واردکنندگان داوطلب، قانون و مصالح تولید اقتصادی و عدالت اجتماعی را مراعات فرمائید. بنده منتظر اطلاع از اقدامات فوری جنابعالی هستم.»
علاوه بر این نامه، روز سهشنبه3/10/92 موضوع را در جلسه شورای پول و اعتبار مطرح کردم. آقای رئیسکل باز هم تاکید کردند که اگر موضوع تفاهمنامه تعمیم داده نشود، تبعیض است و اضافه کردند که چون پاسخ مرا آماده کردهاند، بحث از تعارض این کار با قانون پولی و بانکی کشور به بعد موکول شود که بنده پذیرفتم.
در 5/10/92 پاسخ کتبی و محرمانه آقای دکتر سیف که نظر معاون حقوقی(با مهر محرمانه) و نظر مدیرکل عملیات و تعهدات ارزی پیوست آن بود صادر و به اینجانب رسید. در بررسی حقوقی ادعای بنده، معاون حقوقی محترم نوشته بود که در صدر ماده 44 قانون سابق الذکر «هر گونه تبانی از طریق قرارداد، توافق یا تفاهم ...»ممنوع اعلام شده، تبانی نیز زدوبند و توافق پنهانی جهت انجام امور غیرقانونی است؛ در حالی که نه تفاهم مزبور پنهانی بوده و نه مفاد آن خلاف قوانین و مقررات پس اقدام بانک غیرقانونی نیست. ضمن آنکه تاکید کرده است «این امکان برای سایر اشخاص نیز وجود دارد». درباره تعارض آن اقدام با اختیارات رئیسکل و ضرورت تصویب امر در شورای پول و اعتبار نیز گفته است که «نقش شورای پول و اعتبار در ماده یاد شده، تصویب مقررات ... معاملات ارزی و تعهد یا تضمین پرداختهای ارزی است، نه تصویب موردی معاملات و تعهد و تضمین پرداخت ارزی [آن موارد]........»
در توضیحات مدیر کل محترم ذیربط بانک مرکزی که تفاهمنامه را از طرف بانک امضا کرده است نیز این نکات در خور توجه است:
1) "درخواست کتبی شرکت .... برای واردات کالای اساسی به میزان یک میلیارد دلار 650] میلیون یورو[ به عنوان وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت بوده که با انعکاس درخواست فوق برای جناب آقای جهانگیری معاون اول ...... و دستور اقدام ایشان به عنوان جنابعالی [آقای دکتر سیف]، منتج به امضای توافقنامه گردیده است."
2) "در اجرای تصمیم مورخ 26/8/92 [سه روز قبل از امضای تفاهمنامه] کارگروه تامین، ذخیره و توزیع کالاهای اساسی، مستقر در وزارت صنعت، معدن و تجارت، شرکت مذکور از محل اعتبار خویش اقدام به حمل کالا به کشور نموده و طی مکاتبات ضمیمه از طریق وزارت مذکور درخواست نموده تا با حصول اطمینان از تامین ارز در آینده توسط این بانک نسبت به تخلیه کالاها در گمرکات اقدام نماید."
3) «.... تفاهم نامه همان اطمینان بخشی بانک بوده که با تائید و تاکید وزارتخانه مسئول، تامین ارز را به صورت مدتدار، پس از انجام کلیه مراحل تخصیص ارز توسط واردکننده، انجام دهد. این شرایط برای سایر اشخاص نیز برقرار بوده و میتواند کمکی در جهت مدیریت منابع ارزی باشد.»
در توضیح و پاسخ عرض میکنم:
1- چگونه موضوع پنهانی نبوده که همه نامهنگاریها، از وزارتخانه تا معاونت اول رئیس جمهور و نامه رئیسکل بانک مرکزی و معاون حقوقی وی، همگی مهر محرمانه خورده است!؟ ادعا این نیست که مسئولان محترم بانک مرکزی قصد تبانی داشتهاند. ولی آیا این تبعیض آشکار، اخلال در رقابت نیست؟ به ماده 44 نگاه کنبد:
"ماده44ـ هرگونه تبانی از طریق قرارداد، توافق و یا تفاهم ... به نحوی که نتیجه آن بتواند اخلال در رقابت باشد ممنوع است :
3ـ تحمیل شرایط تبعیضآمیز در معاملات همسان به طرفهای تجاری
7ـ محدود کردن دسترسی اشخاص خارج از قرارداد، توافق یا تفاهم به بازار.
2- علاوه بر این، معاون محترم حقوقی چرا از بند ج ماده 45 حرفی نزده است که بدون هیچ قید و شرطی چنین آورده :
«ماده45- اّعمال زیر که منجر به اخلال در رقابت می شود، ممنوع است:
بند ج- تبعیض در شرایط معامله: قائل شدن شرایط تبعیض آمیز با اشخاص مختلف در وضعیت یکسان." اینکه دیگر به تبانی «به مفهوم زد و بند و توافق پنهانی» مشروط نشده است!
تاکید مسئولان محترم بانک مرکزی بر اینکه این امتیاز به شخص خاصی نیست و برای سایر اشخاص نیز برقرار میشود، تا اصلاح آن تصمیم و تسری آن به همه تجار ذیربط، ادعای بیوجهی است. به صراحتِ نظر مدیرکل محترم، انجام این کار پس از مکاتبات تاجر خاص، تائید و تاکید وزیر مسئول و دستور معاون اول رئیسجمهور و موافقت رئیسکل بانک مرکزی، به قول معاون حقوقی بانک به شکل موردی صورت گرفته است. یا از قبل مقرراتی در وزارت ص م و تجارت در این زمینه وجود داشته و در بانک مرکزی پیشتر مقرراتی در این باره به تصویب شورای پول و اعتبار رسیده است که این یک مصداق آن است، دیگر به این مکاتبات و درخواست و تایید و تاکید و دستور و اجازه ها نیازی نبود، یا چنین نیست –که نیست- وامتیاز باید به طور استثنائی به فرد خاصی داده شود که طبعاً مصوبه کارگروه ویژه، درخواست وزیر، دستور معاون اول رئیس جمهور و موافقت رئیس کل بانک مرکزی را میخواهد. به این پدیده، نه تنها من، بلکه همه اقتصاددانان و مطلعین رانت میگویند. مگر آنکه این امتیاز را به همه مصادیق و موارد تسری دهید که در آن صورت مصوبه شورای پول و اعتبار را میخواهید و طبیعی است که تا گرفتن این مصوبه و حذف تبعیض، تفاهم نامه غیرقانونی خواهد بود.
3- ظاهرا توضیحات مدیرکل محترم عملیات و تعهدات ارزی بانک مرکزی حاکی از آن است که تمام فرایند مصوبه کارگروه ویژه، مکاتبات تاجر مزبور، درخواست موکد وزیر محترم، دستور اقدام معاون اول، موافقت رئیس کل و مذاکرات و تفاهمات و امضای تفاهمنامه، همه بین 26/8/92 تا 29/8/92 یعنی ظرف 3 روز انجام شده است! چنین معجزهای تنها در پرونده مهآفرید خسروی، متهم اصلی ماجرای سه هزار میلیاردی از دستگاه اجرایی دیده شده است، آن هم با رانت و حمایتهای ویژهای که از آن بیخبر نیستیم. البته من خوشحال میشوم که همه کارها برای همه ایرانیان چنین باشد، ولی ضرورت و فوریت کار نباید بهانه برای استثنایی بودن بشود، چرا که رئیس جمهور محترم یک هفته پس از امضای تفاهمنامه کذایی در 6/9/92، ضمن گزارش 100 روزه فرمود:«.... امروز هم الحمدالله در همه کالاهای اساسی، انبارهای ما به اندازه کافی پر است و مشکل نداریم برای آینده دور همه خرید انجام گرفته است»
در پایان یادآوری میکنم که آقای دکتر سیف رئیس کل بانک مرکزی نمیبایست پیش از عمومی کردن این امتیاز، اجازه امضای تفاهمنامه را میداد ولی از همین حیث که شفاهی و کتبی رفع تبعیض را تعقیب میکند، جای تشکر و تقدیر دارد. لازم میدانم بگویم که در چند مورد دیگر نیز ایشان در برخورد با قانونشکنی برخی بانکهای خصوصی از خود جدیت و قاطعیت نشان داده است. امیدوارم دولت محترم سریعاً به اصلاح کار قیام و از تکرار آن جلوگیری فرماید. همچنین کمیسیون های اصل نود، برنامه و بودجه و اقتصاد در اجرای مواد 48 و تبصره ماده 49 قانون آئین نامه داخلی وظیفه خود را در نظارت ایفا نمایند و نیازی به اقدامات قضایی جهت لغو تفاهمنامه نباشد.
احمد توکلی
نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو ناظر مجلس در شورای پول و اعتبار
نظرات شما عزیزان:
|