* تا سه روز بعد از انتخابات هم فکر نميکردم چنین چیزی باشد. دکتر روحانی قبلا همیشه لطف داشتند و قبل از انتخابات هم اوایل اسفند یک بار مطرح کرده بودند و بعد از انتخابات هم مطرح کردند، اما من خدمتشان عرض کردم از نظر روحی آمادگی ندارم، ولی اتفاقی که افتاد، این بود که در منزل، هم همسرم و هم فرزندان و عروس و دامادم خیلی اصرار ميکردند که اگر توانی داری، در شرایط کنونی با توجه به شور و هیجان این انتخابات که بین مردم است، حق نداری منافع شخصی خودت را ترجیح بدهی. این بود که به معنای واقعی راه فرار نداشتم.
* ميرفتم بیرون، دوستان و همکاران سابق تاکید ميکردند که نباید از مسئولیت شانه خالی کنی. معمولا در این شرایط به منزل پناه ميبردم، اما دیگر منزل پناهگاه خوبی نبود. بنابراین در شرایطی قرار داشتم که این وظیفه سنگین را به عهده گرفتم و حتما این حسن ظن بیش از همه از طرف رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور محترم و نمایندگان مجلس افتخار بنده است و باری بر دوش من.
*خانه شمال را هم گرفتیم، البته به درد خودم هم ميخورد. هر موقع که فرصتی دست بدهد، سری ميزنیم.
*همان طوری که رهبری فرمودند، امسال سال حماسه سیاسی و توافق ژنو هم حاصل حماسه سیاسی بود، یعنی امسال مردم با حضور خودشان این فرصت را فراهم کردند که در قالب آن، دنیا به این باور برسد که با فشار نميتواند بین مردم ایران و حاکمیت جدایی بیندازد که آنها بتوانند به اهدافشان برسند و همین باعث شد به فکر تعامل با ایران بیفتند. واقعا امسال سال حماسه سیاسی بود و امیدواریم حماسه اقتصادی هم با یک نگاه درونزای مبتنی بر توانمندی های داخلی ضمن اعتدال و تعامل جهانی بتواند زمینه رقم زدن یک حرکت جدی را در حوزه اقتصاد به نفع معیشت مردم فراهم کند.
*مهم ترین دستاورد وزارت خارجه را شکستن فضای امنیتی که علیه ایران از سوی رژیم صهیونیستی ایجاد شده بود، ميدانم. فضای ایران هراسی و به تبع آن شیعه هراسی و به دنبال آن، اسلام هراسی تا حد زیادی شکسته شده و برای همین است که شما ميبینید نتانیاهو دست و پا ميزند، شیون و داستان سازی ميکند یا این قضیه اخیر کشتی را دروغ پردازی ميکند. اینها همه به خاطر این است که آن فضای امنیتی که حاصل سالها تلاش و سرمایه گذاری سیاسی بود، شکسته شد و این بزرگ ترین دستاوردی بود که به موجب حضور مردم در انتخابات و به تبع آن سیاست خارجی دولت تدبیر و امید رخ داد.
* امیدوارم هیچ وقت به خاطر مصلحت شخصی یا مصلحت کاری حرف خلاف به مقامات نزده باشم. گزارش عینی داده باشم و در این حوزه بین خودم و خدا و وجدانم راحتم که آنچه را به ذهنم رسیده گفتم، اما ادعا ندارم آنچه فکر ميکردم درست بوده. حداقل ادعا دارم آنچه را براساس تحلیل خودم به آن رسیده بودم، با کمال صداقت و صراحت مطرح کردم. البته با توجه به سعه صدر رهبری و ریاست محترم جمهوری کنونی، هزینه ای برای این صراحتم پرداخت نکردم. در دوره گذشته البته این طور نبود، هزینه را به لطف خدا پرداخت کردم و از آن پشیمان نیستم.
* ادعا نميکنم برنامه اقدام مشترک ژنو بی عیب و نقص است. بسیاری از نقدهایی که دیگران دارند، خود ما هم داریم ولی خب نقدها به دلم نمينشیند؛ چرا؟ چون دوستان توجه نميکنند که این یک سند توافق شده است. این یک متن نیست که من به تنهایی تهیه کرده باشم که حالا بیایند به این انتقاد کنند که این جمله را این گونه مينوشتی، قشنگ تر بود. بله حتما قشنگ تر بود، خیلی از جملاتش را اگر نوع دیگری مينوشتیم، زیباتر ميشد یا بهتر منافع ما را تامین ميکرد، اما خب دوستانی که نقد ميکنند باید توجه ميفرمودند که اگر کمی هم خودشان را جای طرف مذاکره کننده ميگذاشتند، ميدیدند این سند را باید با شش کشور به نتیجه ميرساندند و من در عین خودباوری و اعتماد به نفس ـ که ناشی از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی است ـ اعتقاد دارم که بالاخره آن شش کشور هم باید راضی بشوند که این سند یک سند مشترک بشود. در غیر این صورت اسمش دیگر نميشود «برنامه اقدام مشترک»، چون دیگر «مشترک» نیست. ما فقط روی همین عنوان دو ساعت بحث کردیم و حتی روی تک تک کلمات، مدتها بین خودمان یا با طرف مقابل جلسه داشتیم.
* فکر نميکنم در نقدهایی که بیان شده، موردی را دوستان مطرح کرده باشند که به ذهن خود ما نرسیده باشد. البته بعضی موارد به نظر من ناشی از بی اطلاعی است. گاهی دوستان مواردی را پیشنهاد ميکنند که اگر همان جمله ای که ميگویند در سند آمده بود، یقین دارم که به احتمال نه صد درصد بلکه هزار درصد، همین دوستانی که الان نقد ميکنند و ميگویند چرا این نیامده، به همان انتقاد ميکردند. بعضی مواردی که ترجیح ميدادند در سند بیاید و الان انتقاد ميکنند، اگر بود، آن وقت من احوالتان را ميپرسیدم که دوستان چه حالی پیدا ميکردند.اما خیلی دیگر از موارد به ذهن ما هم رسیده، شاید خیلی عباراتی بهتر از آنچه ميگویند ما در متن پیشنهادی خودمان یا در طول مذاکرات مطرح کردیم، خب نتوانستیم بگیریم، همان طور که طرف مقابل خیلی نکاتی را مطرح کرد و نتوانست بگیرد.
*مشکلی که ما از نظر ابعاد تبلیغی داشتیم، این بود که کاخ سفید به محض آن که توافق انجام شد سندی دروغی را به اسم فکت شیت به فارسی و انگلیسی منتشر کرد، اما ما چون متعهد بودیم که به مردممان دروغ نگوییم حتی صبر کردیم ترجمه سند بعد از توافق انجام شود چون احساس کردیم در طول توافق ممکن است متن تغییر کند. بنابراین نميخواستیم سندی را در اختیار مردم قرار دهیم که ذره ای با واقعیت فاصله داشته باشد. به همین دلیل ساعت ۵ / ۳ صبح که سند امضا شد، ساعت ۹ صبح ـ ۵ / ۱۱ صبح به وقت تهران ـ سند را به طور کامل ترجمه کردیم، اما متاسفانه برخی دوستان داخلی عجله کردند و ترجمه کاخ سفید از فکت شیت خودش را منتشر کردند. دو هفته بعد، جمله اول سرمقاله واشنگتن پست این بود که مشخصه بارز فکت شیت کاخ سفید، این است که آنها مواردی را که ميخواسته اند، اما نتوانستند در توافق ژنو بگنجانند در قالب فکت شیت منتشر کرده اند. خب اگر این باشد، نشان ميدهد که آنها حتما مشکلی با متن توافق داشتند که آن را منتشر نکردند، اما ما آنقدر با این متن راحت بودیم که اصل توافقنامه را منتشر کردیم.
*آنها مجبور شدند اول یک متن دیگری بدهند و بعد از دو سه هفته اوباما برود در سابان سنتر ـ که یک مرکز صهیونیستی است ـ بگوید ما غنی سازی را پذیرفتیم یا خانم شرمن برود در سرزمین های اشغالی مصاحبه کند و بگوید ما پذیرفتیم، خانم مرکل هم در سرزمین های اشغالی بگوید غنی سازی ایران ادامه پیدا ميکند. این نشان ميدهد که باید بپذیریم با همه روحیه سلطه طلبی، آمریکا قدر قدرت نیست. این برای من خیلی مهم است که دوستان ما، بخصوص نخبگان سیاسی حرفی را که ما عمری است ميزنیم و با آن به دنیا آمده ایم که ميگوییم «لاموثر فی الوجود الا الله» یعنی ما تنها قدر قدرت عالم را خدا ميدانیم نعوذبالله به آمریکا اطلاق نکنند یعنی فکر نکنیم اگر آمریکا چیزی را پذیرفت، حتما به نفعش بوده است. اگر واقعا این طور بود، از روز اول ميآمد عین سند را بیرون ميداد.
*آمریکاییها ميخواستند غنی سازی را به هزار شرط موکول کنند، اما اجازه ندادیم. گفتیم غنی سازی در ایران هست و درباره چارچوبش فقط بحث ميکنیم و درباره اصل غنی سازی بحث نخواهیم کرد. البته من در شرایط فعلی که مذاکره ادامه دارد، وارد جزئیات نميشوم ولی بالاخره این مذاکره یا موفق ميشود یا نميشود دیگر، آن وقت یک روزی من ميآیم سندهایی را که قبل از مذاکره بوده یعنی تا ساعت یک و نیم و دو بعد از نیمه شب هنگام امضای توافق و مواردی را که آمریکاییها اصرار ميکردند در سند گنجانده شود، اما در توافق نیامده در میان عموم مردم مطرح ميکنم.
*من کم گلایه ميکنم. گلایه هایی هم که هست، محدود است به حوزه انصاف و منافع ملی. یعنی توقعم از دوستان این است که منافع ملی را در نقدشان رعایت کنند. من یک مثال ميزنم، بعد تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
*نقد به توافق ژنو از نظر ما محل شکایت نیست، اما اگر شما توافق ژنو را تعبیری کنید که به نفع دشمن شود، مثلا بگویید در توافقنامه، اصل غنی سازی در ایران پذیرفته نشده یا این اصل را که غنی سازی باید در ایران انجام شود زیر سوال ببرید یا بگویید ایران مجبور است به موضوعات موشکی بپردازد، خب اینها هم دروغ است و هم تشویش افکارعمومی و هم ميتواند برای طرف مذاکرات مستند شود.
*درباره انصاف در نقد فقط خدا تصمیم ميگیرد اما درباره منافع ملی، دستگاه هایی هستند که تصمیم گیرنده اند، ضمن این که طرح برخی موارد جرم است. برخی ادعاهایی که در مجلس شد که خیلی هایش هم دروغ بود، براساس سندهای به کلی سری بود. یک فرد نميتواند بگوید که سند به کلی سری از نظر من محرمانه نیست. حرف محرمانه و سند محرمانه را کسی که صادر ميکند یا نقل ميکند، تعیین ميکند که محرمانه است. دوستان ما ميگویند تو ميآیی کمیسیون حرف ميزنی، ما تشخیص ميدهیم که محرمانه هست یا نیست اما این حرف، خلاف قانونی است که خود مجلس مصوب کرده است. کسی که ميگوید، باید تعیین کند محرمانه است یا نه، نه آن که شنونده است. کسی که ميشنود ممکن است هیچ حرفی در عالم برایش محرمانه نباشد.
*آن که بیشتر اذیت ميکند، داخل است. چرا؟ چون شما وقتی با خارجیها مذاکره ميکنید، توقع صداقت ندارید، توقع دوستی ندارید، اما از داخلی توقع دارید. برای همین است که من در مواجهه با خارجیها خیلی عصبانی نميشوم. ممکن است محکم و تند برخورد کنم، اما عصبانی نميشوم چون توقع هر رفتاری را از آنها دارم، اما در مقابل داخلی عصبانی ميشوم، ناراحت ميشوم چون از داخلی توقع ندارم. روحیه و گارد شما (به قول بوکسورها) در داخل، به یک شکل است و در مقابل خارجیها به شکل دیگر. البته ما با کسی بوکس بازی نميکنیم. (با خنده)
*من معمولا لبخند به لب دارم اما بعضی وقتها برای این که قیافه عصبانی یا در حال فکر هم داشته باشم و هر از گاهی نشان دهیم برای خرق عادت هم که شده فکر ميکنیم (با خنده)، ممکن است لبخند نزنم. ولی در جایی ممکن است لبخندی نیاز باشد و جایی هم نه، بنابراین باید به تفسیرهای رسانه ای دقت کرد ـ چون شما به همه رفتار ما یک تفسیر رسانه ای داده اید (با خنده) ـ تا تفسیر جدیدی از نخندیدن ما داده نشود.
*آستانه تحملم در داخل دروغ است و در خارج، منافع ملی.
*اگر روزی احساس کنم به هر دلیلی نميتوانم از حقوق مردم و از منافع ملی دفاع کنم، حتما ادامه نخواهم داد. شرایط و برنامهها را هم به گونه ای تنظیم کرده ام که برای این کار مشکلی ندارم. امیدوارم خدا کمک کند که حتی یک روز بیشتر از آنچه احساس ميکنم مفیدم، ادامه ندهم.
نظرات شما عزیزان:
|