۲- وزارت علوم دولت اعتدال گرا که اتفاقا از جانب گروههاي افراطی به بهانهي حرکتهاي اصلاح طلبانه مدام تحت فشار و تهدید است لکن همچنان در تغییر رؤسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مصمم است و پیشتر از این نیز در زمان سرپرستی دکتر توفیقی با شهامت مثال زدنی مقابل ویژه خواریهاي عدهاي را گرفته است، امروز و اکنون تحت چه فشارها و تهدیداتی قرار گرفته است که تا کنون و به ناچار با این گروه غیر قانونی مماشات کرده است؟ آیا در پاسخ به این سوال افکار عمومی که این چه سنبهي پرزوری ست که نه تنها شجاعت که قانونمداری وزارت علوم را نیز مختل کرده است پاسخی دارند؟
۳- در حالیکه بر مطلعین و فعالین دانشجویی پوشیده نیست که اساسا فعالیت غیر قانونی تشکیلاتی آن هم از نوع رسانهاي آن در تمام ادوار گذشته هزینهي سنگینی داشته است و همین امروز کم نیستند افرادی که به این جرم یا سالها در زنداناند و یا محروم از تحصیل و ستاره دار شده اند، چگونه است که این گروه مجعول که خودشان نیز غیر قانونی بودشان را قبول دارند آزادانه و بدون هیچ دغدغهاي نه تنها مشغول فعالیت بر علیه دولت هستند که مورد حمایت مادی و معنوی نیز قرار ميگیرند. آیا این علائم برای نمایش صحت ادعای پشتیبانی از سوی برخی نهادهاي خاص کافی نیست؟
۴- غصب نام اتحادیه انجمنهاي اسلامی دانشجویان دانشگاهها و سایر مراکز آموزش عالی سراسر کشور (دفتر تحکیم وحدت) که پر سابقه ترین اتحادیهي دانشجویی است تا چه زمانی و تا سقف چه هزینهاي برای حامیان آنها امکان پذیر است؟ آیا کشور از راندن تشکلهاي دانشجویی مستقل و آزاد اندیش که متعهداند در چارچوب قانون فعالیت کنند سود ميبرد؟ گیریم که با صرف هزینهي هنگفتی از آبروی نظام این اتحادیه دانشجویی را غصب کردید با سیل تاسیس و رویش ناگزیر انجمنهاي اسلامی آزاداندیش چه ميکنید؟
به هر حال سوالی که ذهن افکار عمومی را بیش از هر چیزی به خود مشغول ميکند این است که چطور همه ۵ اتحادیه دانشجویی کشور بدون داشتن کوچکترین تمایز فکری و اعتقادی آن هم به نمایندگی از تفکر سیاسی تنها ۱۰ درصد از مردم به طور کامل پشتیبانی ميشوند اما به سایر سلایق سیاسی معتقد به نظام حتی اجازهي فعالیت در چارچوب قانون نیز داده نمی شود آیا این مسئله با اهداف انقلاب اسلامی و یا حتی شعارهاي دولت همخوانی دارد؟
نظرات شما عزیزان:
|