دستجردی در پاسخ به این سوال که واقعا هیچ کس نظر مثبت نداشت، گفت: در خانوادهام همه مخالف بودند؛ در واقع احساس کردم زنان هم در جمهوری اسلامی میتوانند همپای مردان در سطوح بالای اجرایی کار و خدمت کنند بالاخره زنان نیمی از این کشور هستند و زحمات فراوانی میکشند و باید از این زحمات تقدیر شود.
دستجردی در پاسخ به این سؤال که چه کسی شما را بیشتر تشویق کرد، ادامه داد: بنده به آنچه که اعتقاد خودم بود، عمل کردم. احساس میکردم اگر پدر مرحومم زنده بود تشویق میکرد که این کار را انجام دهم. چون بنده در زمانی هم که قرار بود برای مجلس معرفی شوم و دوستان پیشنهاد کردند کاندیدای نمایندگی مجلس در دوره چهارم تهران شوم، خودم ابتدا رد کردم اما وقتی با پدرم مشورت کردم گفت باید به این مردم خدمت کرد و مجلس جای بسیار مهمی است و جای خانمهایی مثل شما در آنجا خالی است و قبول کنید که در مجلس به مردم خدمت کنید.
وی در پاسخ به این سؤال که آقای رئیسجمهور وقت چقدر از شما شناخت داشت و چقدر با شما صحبت کرد، افزود: بنده در هیچ دورهای متقاضی هیچ پستی نبودم چه در دوره نهم و چه در دوره دهم و چه قبل و بعد از آن حتی برای نمایندگی مجلس هم خودم پیشقدم نشدم. دوستان آمدند و خواستند که اینطور شود. در این مورد هم سفری داشتم و وقتی به تهران رسیدم در مسیری که میرفتم به محل کارم، تلفنم زنگ زد و گفتند از طرف ریاست جمهوری با شما کار دارند.
وی ادامه داد: آقای شیخالاسلامی که آن زمان مسئول دفتر رئیسجمهور بود، پشت خط تلفن بود و از بنده دعوت کرد که روز چهارشنبه ساعت 11 آنجا باشم. بنده گفتم تا 12 درگیر هستم و بعد گفت 12 و نیم. در این فاصله به خود گفتم به چه علت بنده را دعوت کردند، گفتم شاید به عنوان مشاور امور زنان و از این قبیل موارد باشد، وقتی جلسه با آقای شیخالاسلامی برگزار شد وی مسئله وزارت را مطرح کرد و بنده هم به شدت مخالفت کردم.
شیخ الاسلام دو ساعت حرف زد؛ من به شدت مخالفت کردم
وزیر پیشین بهداشت، ادامه داد:نزدیک به دو ساعت با هم صحبت کردیم و هر چه وی گفت، بنده مخالفت کردم و گفتم این مسئولیت خیلی سنگین و خطیری است و بنده خود هیچ وقت متقاضی نبودم. این مسئولیت شانههای خیلی بزرگی میخواهد تا آن را تحمل کند و مسئولیت سلامت 75 میلیون جمعیت بهتر است بر دوش کسانی باشد که خودشان متقاضی هستند.
دستجردی، افزود: بسیاری از آقایان بودند که سیدیهایشان به دستشان بود و پشت در اتاق ایستاده بودند برای گرفتن این پست، اما آقای شیخالاسلام گفت نه ما شما را میخواهیم، حتما هم میخواهیم خانم باشد. بنده گفتم چند نفر از خانمها را به شما معرفی میکنم، یادم میآید که دو سه نفر خانم را معرفی کردم؛ مثلا خانم شهربانو نخعی، خانم فاطمه نیری، اما وی گفت نه ما صحبت کردیم و نظر ما روی شماست و بنده پاسخ دادم نظرم منفی است.
احمدی نژاد شرطهایم را قبول کرد
وی یادآور شد: شیخالاسلام گفت شما فکرهایتان را بکنید و فعلا جواب منفی ندهید، بنده مشورت کردم و بالاخره مقداری با خود خلوت کردم و فکر کردم و بعد تماس تلفنی با آقای شیخالاسلام گرفتم. این تماسها حدودا یک هفته یا 10 روز بعد بود و با توجه به همان تحلیلی که گفتم، پذیرفتم. بعد از آن یک ملاقات که با آقای شیخالاسلام داشتم و وی تلفنی با آقای احمدینژاد صحبت کرد و گفت خانم دستجردی پذیرفتند و بعد از آن، در ملاقاتی طبق معمول که باید وزرای پیشنهادی صحبت با شخص رئیسجمهور داشته باشند با وی داشتم که در آنجا چند مطلب را مطرح کردم، یکی اینکه بالاخره بنده یک زن هستم و وزارتخانه خیلی سختی است. اگر حمایتی بیش از سایر وزرا صورت نگیرد، شاید این وزارتخانه مشکل پیدا کند، از این رو از وی خواستم حمایت بیشتری کند و آقای احمدینژاد هم پذیرفت.
وزیر پیشین بهداشت ادامه داد: بعد مطالب دیگر را مطرح کردم که وزارتخانه بهداشت، وزارتخانه تخصصی است و از آقای احمدینژاد خواستم به ما اجازه دهند افرادی را که صلاح میدانیم چه به عنوان معاون و چه مشاور و چه کسانی در امور اجرایی بیاوریم. فارغ از خط و خطوطشان و وی هم موافقت کرد.
دستجردی، تأکید کرد: در حقیقت نظرم این بود که ما دخالتهای بی مورد را با توجه به حساسیت وزارت بهداشت، نداشته باشیم یا خیلی کم داشته باشیم، زیرا این وزارتخانه تخصصی است و با سلامت جان و مردم سر و کار داریم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا رئیسجمهور واقعا هدفگذاری خاصی داشت یا شما را به عنوان نیروی با تجربه پزشکی دیده بود و یا اینکه نه، صرفا میخواست وزیر زن باشد، گفت: بنده واقعاً فکر نمیکردم که فقط بخواهند وزیر زن بگذارند، زیرا اگر میخواستند این کار را بکنند، این همه خانم بود که خودشان هم برای این کار متقاضی بودند. بعید میدانم که اینطور باشد. فکر میکردم شاید آقای رئیسجمهور بخواهند وزیر زن بگذارند ولی در هر صورت در کنار آن، هدفش این است که وزیر زن در کارش هم موفق هم باشد. چرا که موفقیت یک وزیر، موفقیت دولت و رئیسجمهور است.
وزیر پیشین بهداشت در ادامه، اظهار داشت: بنده از ابتدا با چنین دیدگاهی وارد شدم و فکر نمیکنم جز این بوده باشد، زیرا یک آدم عاقل همه خانمها را کنار نمیگذارد و پیش بنده بیاید که آن اوایل این همه مخالف بودم.
دستجردی در پاسخ به این سؤال که آیا برایتان جالب نبود که چرا شما را انتخاب کردند، از این جهت که فکر نمیکنم سال 88 به وی رأی داده بودید، افزود: رأی ما مخفی است. بنده در کل ارتباطی با مسائل دولت نداشتم و خود را آنجا مطرح نکردم و حضوری نداشتم، البته در مجلس ششم و قبل از انتخابات، همگی با آقای احمدینژاد در یک فهرست مشترک دیدیم که هیچ کدام رأی نیاوردیم ولی بعد از آن بنده از زمانی که شهردار شد و از آن دوره به بعد با هم ارتباط نداشتیم.
وی ادامه داد: حتما در اطراف وی کسانی بودند که بنده را میشناختند و معرفی کردند و یادشان بوده است.
وزیر پیشین بهداشت در پاسخ به این سؤال که در پذیرش این مسئولیت بیشترین نقطه قوت که به کمک شما آمد چه بود، یادآور شد: در درجه اول، بنده کار خود را میشناسم، سیستم بهداشت، درمان و سلامت کشور را سالهاست در داخل آن حضور داشتهام. از دوره دانشگاه که وارد دانشکده پزشکی شدم آدمی نبودم که فقط درس خودم را بخوانم. بلکه سعی کردم که در امور اجرایی هم دخالت میکردم؛ به ویژه تمام زیر و بمهای مسائل بهداشت و درمان را تا حدی که بتوانم آشنایی پیدا میکردم.
دستجردی گفت: دانشجوی سال سوم بودم که عضو شورای مدیریت دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شدم و بعد از آن هم نماینده دانشجویی در شورای عالی ستاد انقلاب فرهنگی شاخه پزشکی؛ هر جایی که میرفتم سعی میکردم در امور پزشکی دخالت کنم و آن هم دخالتهای به جا و فکر میکردم روی مسائل پزشکی میتوانم اظهار نظر کنم و آگاهیهای لازم را در این زمینه دارم. آنچه که نقطه قوت به نظرم میآید این است که دلم برای این مردم و سلامت آنها به شدت میسوخت و دغدغه خاطرم سلامت مردم بود.
وی ادامه داد: فکر میکردم بالاخره وقتی انسان دغدغه خاطر داشته و اعتقاد داشته باشد که باید شبانهروز کار و تلاش کند و این مردم لایق بالاترین خدمت در حوزه سلامت هستند و با تیم خوبی که بتوانیم دور خود جمع کنیم و موفق شویم و این یک فرصت خدمتگزاری است که شاید دیگر برای من دیگر دست نمیداد. دلم میخواست در این فرصت حداکثر استفاده را برای این مردم داشته باشم.
وزیر پیشین بهداشت در ادامه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه در مجموع از افراد خاص جامعه پزشکی که سؤال میشود از دوره شما رضایت داشتند و در مقابل هم مخالفانی بودند، به نظر شما مهمترین یادگاری دوره وزارت شما چه بود؟ گفت: مهمترین یادگاری بنده این بود که هر وقت بین مردم میرفتم خیلی محبت میکردند و هر جا میرفتم میگفتند شما را دعا میکنیم واین بالاترین مائده الهی بود و واقعا احساس میکردم که خداوند خیلی عنایت میکند.
دستجردی، ادامه داد: رضایت مردم آن چیزی است که برای بنده مانده و هنوز هم که جایی میروم، مردم میگویند ما شما را هنوز وزیر میدانیم و تشکر میکنند. مردم با وفا هستند و هر چقدر بخواهیم قدر آن را به جا آوریم، نمیتوانیم. ولی مخالفت هم خیلی زیاد بود، افراد مختلف و آنهایی که دوست داشتند این مسند را به عنوان یک مسند، مخالفت میکردند. برخی از جریانهای سیاسی مخالفت میکردند. برخی جریانهای خودی نیز مخالفت میکردند و بیشتر از خودیها خوردم تا غیرخودیها و به همین دلیل دیدگاهم نسبت به خودیها و غیر خودیها تغییر کرد.
وی در پاسخ به این سؤال که شما از 16 سالگی وارد دانشکده پزشکی شدید، آیا جهشی خوانده بودید، گفت: پدرم فکر میکرد دخترش بچه با استعدادی است، بنده کلاس چهارم دبستان بودم که پدرم میگفت کلاسها را دو تا یکی کن، تابستان یک معلم برای من گرفتند که به مدت یک ماه، پنجم و ششم را خواندم و در تابستان هم امتحان دادم که قبول شدم و سال بعد کلاس هفتم رفتم.
وزیر پیشین بهداشت در پاسخ به این سؤال که به این دلیل که پدرتان پزشک بود، علاقه به پزشکی پیدا کردید یا خودتان به پزشکی علاقه داشتید؟ افزود: بنده از این کاری که پدرم میکرد، خیلی خوشم میآمد. نزد پدرم داخل مطب میرفتم و بیماران را ویزیت میکرد و خوشم میآمد. بیماران کنار او بودند، آن زمان بچه بودم، مادربزرگم چادر سفید برایم درست کرده بود و هر کسی میآمد، میگفت این خانم دکتر مرضیه است و ما باورمان شده بود که باید خانم دکتر شویم.
دستجردی در پاسخ به این سؤال که شما در 16 سالگی در سال 54 وارد دانشگاه شدید، در اوج انقلاب کارهای سیاسی هم میکردید؟، یادآور شد: بله، ما در کل در خانواده سیاسی زندگی میکردیم. پدر و پدربزرگم، دایی و عمو فعالیت سیاسی میکردند. به دانشکده که رفتم جزو بچههای مذهبی دانشگاه بودم. دو کتابخانه بود که کتابخانه اسلامی بچههای مذهبی در آنجا کارهای مذهبی را انجام میدادند.
وی اضافه کرد: پدرم سابقه دستگیری داشت. به پدرم تذکر داده بودند. چندین بار احضارش کرده بودند.
وزیر پیشین بهداشت در پاسخ به این سؤال که در دوره دانشجویی تذکر نگرفتید، گفت: خیر، برادرم را به علت فعالیتهای سیاسی در دانشگاه میخواستند دستگیرش کنند که در دانشکده شریف آن زمان درس میخواند، میخواستند به دلیل فعالیتهای سیاسی دستگیرش کنند که فرار کرد و نتوانستند دستگیرش کنند.
دستجردی در پاسخ به این سوال که در بهمن سال 57 کجا بودید و چه می کردید؟، گفت:بنده در خیابانها در محله نیروی هوایی نزدیک پادگان نیروی هوایی بودم. پس از انقلاب نیز دانشجو بودم. دوره دانشجویی همه فعالیت زیادی داشتند و جزو شورای 3 نفره دانشکده پزشکی بودم .آقای بیگدلی و آقای رنجبر هم بودند.
وی در پاسخ به این سؤال که پدرتان 16 سال ریاست هلال احمر را بر عهده داشت، شما چند درصد از موفقیت خود و برادرتان را که در صنعت هوا و فضا هستند، مدیون پدرتان هستید؟ گفت: ما هر چه داریم از پدرمان داریم و واقعا پدرم خیلی خدمتگزار مردم بود و همیشه در خانه صحبت مردم بود و ما را هم همیشه سفارش میکرد که هر کاری میکنید برای مردم باشد و تمام زندگیاش را فدای مردم کرد و 20 سال به خاطر مردم به پیشوا و ورامین میرفت.
وزیر پیشین بهداشت در ادامه با بیان اینکه خواهرم دانشجوی دندانپزشکی بود، افزود: دو سال پس از بنده وارد شد و خبرنگار نبوده است.
دستجردی در پاسخ به این سؤال که 7 آبان سال 63 دانشجو بودید و وقت گرفتید از آقای هاشمی رئیسجمهور وقت، ظاهرا گلایههایی درباره فضای ارزشی جامعه آن روز داشتید، گفت: خیلی یادم نمیِآید؛ البته ما با آقای هاشمی خیلی ملاقات داشتیم و رئیسجمهور بود، ما ارتباط خانوادگی با آقای هاشمی رفسنجانی داشتیم، چون پدرم با وی ارتباط زیادی در قبل از انقلاب داشت اما در دوره دوم ریاستجمهوری آقای هاشمی این ارتباطات کمتر شد.
وی تصریح کرد: دوره دانشجویی هم با شهید باهنر و شهید رجایی جلساتی را داشتیم.بنده دانشجوی دبیرستان رفاه بودم و در آن دبیرستان، هیئت مؤسس شهید باهنر و شهید رجایی و آقای هاشمی رفسنجانی بودند. وقتی شهید بهشتی رئیس دیوان عالی کشور شد، خدمت وی رفتم و ایشان مسئولیتی را به بنده دادند که به قزوین بروم که یادم نمیرود، بنده دانشجوی جوان 18، 19 سالهای بودم که از قزوین با چادر و کفش خاکی برگشته بودم، چقدر احترام گذاشت و تا دم در با بنده آمد. شهید رجایی هم وقتی رئیسجمهور و نخست وزیر شد، مدیر داخلی دبیرستان رفاه بود و خیلی ارتباط داشتیم و وقتی انجمن اسلامی معلمان را تشکیل داد به من پیغام داد که در آنجا کمک کنم وچند ترم علی رغم اینکه دانشگاه بودم میرفتم و تدریس میکردم.
وی در پاسخ به این سوال که شما در مجلس پنجم در لیست حزب کارگزاران بودید، چطور این را انتخاب کردید،گفت: اسم من و مرحوم آقای ابوترابی را در لیست گذاشتند و ما هر دو اعلام انصراف کردیم و از لیست خارج شدیم که برخی از افراد حزب کارگزاران به ما گفتند شما سند مرگ خود را امضا کردید،اما باز هم رأی آوردیم. چون بنده کلا مشی کارگزاران را قبول نداشتم.
مجری برنامه با بیان اینکه شهید خلیلی میگفت که خانم دستجردی بسیار به وی کمک کرده است که دستجردی در همین زمینه گفت: شهید خلیلی صورت خیلی معصومی داشت و احساس میکردم معصوم است. وقتی وی را میدیدم برای معصومیتش گریه میکردم.
دستجردی در پاسخ به این سؤال که در 7 مهر سال 1372 در نطقی در مجلس گفتید که والله مردم از دست دستگاههای دولتی ناله میکنند، گره کار کجا بود؟، افزود: بالاخره مسائل مربوط به گرانیها وجود داشت و برخی اقدامات که به صورت اسرافکاریها صورت میگرفت و ما میدیدیم که حقوق مردم زیر پا گذاشته میشود و این بود که فریاد را از طریق تریبون مجلس میزدیم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تذکر هم دادید، یادآور شد: یادم نمیآید که تذکر کتبی داده باشم، اما سعی میکردم در نطق پیش از دستور و تذکرات شفاهی مطالب را مطرح کنم.وزیر پیشین بهداشت در مورد اینکه آیا آن زمان پدر هم مانند شما فکر میکرد، گفت: هم پدر و هم بنده و همگی ما به اسلام ناب محمدی معتقد بودیم و اینکه اسلام میگوید باید رسیدگی به همه جامعه به ویژه ضعفا صورت بگیرد از این رو اسلامی که مبنای آن اشرافیگری و فاصله طبقاتی باشد را قبول نداشتیم.
وزیر پیشین بهداشت در پاسخ به این سؤال که چرا در مجلس ششم نامزد شدید ولی رأی نیاوردید؟، گفت: در تهران فهرست درمیآوردند و ما هم چون فهرست داشتیم، متأسفانه یا خوشبختانه رأی نیاوردیم.
دستجردی در پاسخ به سؤالی درباره طرح تفکیک جنسیتی در بیمارستانها، خاطرنشان کرد: این طرح مربوط به تفکیک جنسیتی نبود، بلکه رعایت موازین شرع در بیمارستانها را شامل میشد، زیرا نمیتوان طرح تفکیک جنسیتی داشت اما رعایت موازین شرعی مد نظر است تا خانمها احساس امنیت کنند.
وی تأکید کرد: در حال حاضر نیز کشورهایی که اعتقادات اسلامی ندارند، اما برای شخصیت زن ارزش قائلند چنین طرحهایی اجرا میشود.
وزیر پیشین بهداشت در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا این طرح به سرانجام رسید، یادآور شد: ما کمیتهای به عنوان کمیته موازین شرع داشتیم و وزرایی هم که آمدند با توجه به اعتقاداتی که وجود داشت، سعی کردیم آن را انجام دهیم و بیمارستانهای تخصصی جامعه زنان را راهاندازی کردیم تا در واقع هر دانشگاهی یک بیمارستان تخصصی زنان داشته باشد که همه نیروها خانم باشند.
دستجردی ادامه داد: در 8 دانشگاه، این بیمارستانها تأسیس شد که در تهران 3 بیمارستان تخصصی جامعه زنان دایر گردید و قرار شد که همه دانشگاهها یک بیمارستان به این شکل داشته باشند. در آمریکا، اروپا و سایر کشورها مثل چین و هند نیز چنین بیمارستانهایی وجود دارد.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر ابطال آزمون دستیاری پزشکی در زمان وزارتش نیز، یادآور شد: ما وقتی آزمون دستیاری را برگزار کردیم به دلیل اینکه با همان ساختار گذشته و افراد گذشته بود، فکر کردیم همه نکات امنیتی و محرمانه رعایت شده است، اما همان شب یکی از نمایندگان مجلس تماس گرفت و گفت سؤالات لو رفته است و وقتی مدارک را دیدیم متوجه شدیم که درست است. همان جا با قوه قضائیه و دادستان تهران تماس گرفتم و جریان را اطلاع دادم که 32 نفر دستگیر شدند.
وزیر پیشین بهداشت، ادامه داد: در واقع برخی قبول میشدند و برخی قبول نمیشدند و حقوقشان ضایع میشد، حتی از ریاست جمهوری به بنده گفتند که بهتر نیست ابطال آزمون شود که بنده گفتم بهتر است، زیرا حقوق شرکتکنندهها پایمال نخواهد شد. دو هفته بعد طراحی سؤال کردیم و در واقع دو تیم داشتیم که تیم اول غیر واقعی و تیم اصلی تیم دوم بودند و کل سیستم آزمون را دگرگون کردند.
دستجردی، تصریح کرد: متأسفانه این مسائل وجود داشت و در دولت دهم دخالتهایی صورت میگرفت. یعنی در قضیه انتصاب افراد بعضی از مجوزهایی که باید به برخی افراد داده شود، دخالت میشد.
وی با بیان اینکه بنده معتقد بودم که بسیاری از دخالتها ناشی از مسائل سیاسی است، گفت: مسائل سیاسی نباید در حوزه وزارت بهداشت دخالت داده شود، زیرا این وزارتخانه با سلامت مردم سر و کار دارد و اگر سیاسی شود به شدت به سلامت مردم ضربه میخورد، بنابراین سعی داشتم جلوی این دخالتهای بیجا بایستم.
وزیر پیشین بهداشت در پاسخ به این پرسش که شاید این دخالتها در قالب رقابتهای گروهی بوده است و اگر شما در خصوص برکناری آن شخص سکوت میکردید، مسائل حل میشد،گفت: مسئله یک نفر چند نفر نبود، بلکه مسئله این است که انسان باید بر سر اصولی که معتقد است، بایستد و بهای آن را نیز بدهد. وقتی در این باغ باز شد مسائل دیگری نیز شاملش شدند. به تعبیر دیگر مسئله فقط یک نفر نبود، بلکه موارد دیگری نیز وجود داشت.
دستجردی، اضافه کرد: بعضی از رؤسای دانشگاههایی که بنده حکم سرپرستی به آنان میدادم باید پس از گذشت سه ماه در شورایعالی انقلاب فرهنگی به عنوان رئیس دانشگاه تصویب میشد، اما بعضی از منصوبین بنده 16 تا 19 ماه سرپرست بودند، یعنی ریاست آنان در شورایعالی انقلاب فرهنگی مطرح نمیشد، مگر اینکه رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی حضور نداشته و ریاست آن شورا بر عهده شخص دیگری باشد.
وی با تأکید بر اینکه ما در غیاب ریاست شورایعالی انقلاب فرهنگی موضوع ریاست سرپرستان برای برخی دانشگاهها را مطرح میکردیم، افزود: برخی از این افراد با بنده تماس میگرفتند که آبروی ما ریخته شده که چرا حکم تو را سرپرست زدهاند و بنده نیز میگفتم گرفتاریم و صبر کنید و حتی به آنها نمیگفتم که سست شوند و بالاخره از فرصتی استفاده میکردیم و حکم ریاست آنان در شورایعالی انقلاب فرهنگی را به تصویب میرساندیم اما در بعضی موارد اینگونه نبود و فشار و گرفتاری بسیار شدید که عواقب و اثرات سوء آن نیز خیلی زیاد بود.
وزیر پیشین بهداشت در پاسخ به این سؤال که انتقادات به سیاست ارزی و بهداشتی دولت به دلیل احتمال برکناری خودتان بود؟، اظهار داشت: تقریبا شش ماه بعد از اینکه بنده در دولت حضور داشتم، سایتهای مختلف نیز میزدند که او وزیری است که حرف رئیس خود را نمیخواند و گوش نمیکند و میخواهند برکنارش کنند، بنابراین این مربوط به سال آخر نبود و از ابتدا این موارد برای بنده وجود داشت.
دستجردی با بیان اینکه من آمده بودم تا بمانم، تصریح کرد: من آمده بودم که خدمت کنم، نیامده بودم که بروم. یعنی بنا داشتم تا آخر بمانم و سعی هم میکردم از این درگیریها تا حدی فرار کنم.
وزیر پیشین بهداشت، اضافه کرد: در مورد بودجه سلامت و وقتی هدفمندی یارانهها مطرح بود، در مجلس لابی میکردیم، زیرا مجلس جای لابی است و ما هم میخواستیم سهم سلامت را از هدفمندی بگیریم، اما به خاطر دارم که رئیسجمهور با بنده تماس گرفت و با صدای بلند پرخاش کرد که معاونان شما در مجلس چه میکنند و فلانی و فلانی که هستند و چرا آنجا هستند و بنده نیز آنقدر عصبانی شدم و پرخاشگرایانه گفتم که چطور افراد فلان وزارتخانه که فلانی وزیرش است، میتوانند بروند لابی کنند اما وزارت بهداشت که وظیفهاش تأمین سلامت مردم است، نمیتواند؟
دستجردی با بیان اینکه ما از ابتدا در دولت دارای درگیری بودیم، گفت: امروز شاهدیم که مسائل سلامت و بهداشت به نتیجه رسیده و سهم سلامت در حال اداشدن است، اما این کاری بود که ما آن را نبال میکردیم.
وی در مورد چگونگی حضورش در ستاد تدابیر ویژه دولت نیز، تأکید کرد: سال 91 که مسائل تحریم شدت گرفت، از اسفند 91 بنده به زور خود را در تدابیر ویژه دولت جای دادم، زیرا رئیس دولت موافقت نمیکرد که بنده عضو ستاد تدابیر شوم اما از کانال دیگری خود را وارد این ستاد کردم، زیرا با مسائل بهداشتی و دارو سرو کار داشت.
وزیر پیشین بهداشت، ادامه داد: وقتی وارد ستاد تدابیر ویژه دولت شدم دیدم که وضع ارز به شدت وخیم است، بنابراین به دوستانم گفتم که به شدت به دنبال ارز برای تأمین دارو باشید، زیرا نیازمند 2و نیم میلیارد دلار برای مسائل پزشکی بودیم، اما از این میزان فقط 41 و نیم میلیون دلار به مسائل دارو و تجهیزات پزشکی اختصاص یافت در حالی که ارز برای لوازم پزشکی هزینه شده بود و همین امر خون من را به جوش آورد.
دستجردی، گفت: به این نتیجه رسیدم که اگر این موضوع را علنی نکنم از هیچ راهی نمیتوان ارز دارو را تأمین کرد،زیرا هرچه در جلسات علنی میگفتم، تذکر میدادند که آقای فلان ارز دهد اما بنده میگفتم ارزی به ما نمیدهند و به لوازم آرایشی اختصاص دارد، زیرا در اولویتبندی وزارت صنعت، تجهیزات پزشکی اولویت هشتم، اما خوراک سگ و دسته بیل اولویت سوم و چهارم.
وی اضافه کرد: بنده اینها را مرتب به آقایان گزارش دادم، اما آنها به این نتیجه رسیدند که بنده را عزل کنند و بعد در روزنامههای دولتی خود نوشتند که وزارت بهداشت ارز دارو را برای واردات لوازم آرایشی استفاده کرده است و اینجا بود که واقعا دیدم چقدر انسان ببیند فردی نادرست کار میکند.
وزیر بهداشت دولت دهم، افزود: بنده دیدم تنها چیزی که آقایان از آن وحشت دارند، افکار عمومی است و بنده نیز آن مسائل را به خاطر مردم و سلامت آنان و در مقابل تهمتها و افراطها علنی کردم تا بتوانم ارز بگیرم که جواب هم داد.
دستجردی در پاسخ به این سؤال که چطور از عزلتان مطلع شدید، افزود: بنده هر روز تقریباً حدس میزدم و از 3 ماه قبل منتظر بودم. به مسئول دفتر سفارش کردم که سایت دولت را چک کند و به بنده خبر بدهد ، آقای تقیپور هم در جلسهای بود که برای یکی از وزرا پیامکی آمده بود که وی برکنار شده است، از این رو گفتم خودمان چک کنیم، چون تماس نمیگرفتند و بالاخره آدم آبرویی دارد.
وی درباره پزشک خانواده نیز خاطر نشان کرد:متأسفانه آن را کنار گذاشتند.
دستجردی در خصوص اینکه در مراسم تودیع هم نبودید، گفت: کسی که عزل میشود تودیع ندارد.
وی در پایان به برخی از ترینهای زندگیاش پاسخ گفت که در ادامه میآید:
بهترین همسر: مومن ترین و خوش اخلاقترین؛ که اگر همسر خودم این طور نبود انتخابش نمیکردم
بزرگترین زن مسلمان: حضرت فاطمه الزهرا(س)
بامعرفتترین وزیران زن دولت دهم: قاسمی، نجار، مصلحی، حاجیبابایی
بهترین کاری که در این مدت عمر کردهاید: خواندن رشته پزشکی
سیاسیترین شخصیت جمهوری اسلامی: اکثر دولتمردان
بهترینخواننده با توجه به اینکه آقای اصفهانی پسرخالهتان است: آقای اصفهانی، سراج
بهترین فیلم: آوای گنجشکها
بهترین سریال: ازیادرفته
دلهرهآورترین روزهای 35 سال انقلاب: روزهای فوت امام (ره) و روزهایی که مسائل فتنه را داشتیم
لذتبخشترین لحظه زندگی: وقتی در کنکور پزشکی قبول شدم.
وی درباره آخرین عمل زایمانش هم گفت: امروز صبح بود که دو پسر بودند.
نظرات شما عزیزان:
|