دشمنی دشمن در همه ادوار انقلاب ادامه دارد و از هر حربه، وسیله و پایگاهی که بشود، خواه آن پایگاه نظامی شهید نوژه باشد برای ترتیب دادن یک کودتا یا سنگر علم و دانش برای یک شبه کودتا استفاده میکند. هجدهم تیرماه یکبار طعم شکست را در سال 59 به بدخواهان مردم چشانده بود، اما شکست کودتای نوژه درس عبرت نشده بود و بازهم در هجدهم تیرماه و با آغاز تابستان 1378 هنگامی که نمایندگان مجلس پنجم به اصلاح قانون مطبوعات مهر قانون زدند، که براساس آن اصلاحیه مطبوعات دیگر نباید کمکهای مالی از بیگانگان دریافت کنند، عناصر ضد انقلاب و گروههای خارج از قانون اساسی هم حق فعالیت مطبوعاتی نخواهند داشت. در چنین شرایطی مطبوعات زنجیرهای که گویا منافع خود را در خطر میدیدند، با امنیتی جلوهدادن این قانون سعی در ایجاد بلوا و آشوب میکنند که فضای دانشگاه بستر این آشوب میشود. اغتشاش از بامداد هجدهم تیرماه در محل خوابگاه دانشجویان در خیابان امیرآباد به نام کوی دانشگاه به اوج خود میرسد که عناصری همچون منوچهر محمدی که اصلا دانشجو نبودند صحنهگردان این آشوبها میشوند. هنوز آفتاب طلوع نکرده سخنگوی کاخ سفید پشت تریبون از آشوبگران حمایت میکند و میگوید؛ ما از دولت ایران میخواهیم از تظاهرکنندگان حفاظت کند و به معیارهای جهانی حقوق بشر احترام بگذارند. همزمان رسانههای بیگانه از جمله بیبیسی و رادیو اسرائیل هم به حمایت از آشوبها میپردازد و طی آن اینطور منعکس میکنند که دانشگاه تهران 20 سال پیش نیز نقطه شروع انقلاب بود، از این رو آنجا را میتوان کانون تحقیقات دانست و این تحقیقات بار دیگر شروع شده است.
احمد باطبی، علی افشاری، اکبر عطری، امیرعباس فخرآور و کوروش صحتی و البته یکی از محرکان این غائله که از مسئولان نزدیک به جریان دوم خرداد است، یعنی اکبر گنجی از نامهایی است که پررنگتر از دیگران به چشم میخورد که همینجا غائله را نگه میداریم و به 15 سال جلوتر میرویم. از احمد باطبی، علی افشاری، اکبر عطری و کوروش صحتی به عنوان بازیگران میدانی هجدهم تیرماه نام برده میشود که شاید برای شما هم جای سوال باشد که این چهار نفر حالا کجا هستند که پاسخ را باید در ماهیت آنها جستجو کرد. احمد باطبی پسر خوب شبکه تلویزیونی وابسته به سیا شده است و اکبر عطری از عناصر سابق طیف افراطی دفتر تحکیم وحدت با بودجه 2 میلیون دلاری وزارت خارجه آمریکا بنیادی پوششی را تاسیس میکند و سرویسهای مطالعاتی به سیا میدهد. کوروش صحتی هم به خبرنگاری صدای آمریکا و به همکاری با شبکه امنیتی بیبیسی بسنده میکند و علی افشاری از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت توسط نیروهای آمریکایی مستقر در دوبلین ایرلند به آمریکا فرار میکند و در کتابخانه بنیاد جورج بوش استخدام میشود. امیرعباس فخرآور آنقدر عریان به اصل خویش روی میآورد که حتی صدای هم مسلکانش را در میآورد و تماسهایی که حلقه هدایت آشوب را از چند سال قبل از 18 تیر 1378 از سوی آمریکاییها تائید میکند. غالب این افراد یک به یک پس از فرار از ایران به دیدار و عکس یادگاری با جورج بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده میهمان شدند. اما چرا 18 تیر 1378 را باید یک نمونه کوچکتر از فتنه 88 دانست که پاسخ را باید در تاکتیکهای مشابه همچون کشتهسازی یافت، امیرفرشاد ابراهیمی که اکنون پاتوقش بیبیسی و صدای آمریکاست، آن را توضیح میدهد. وی میگوید؛ بحث سر این بود که کوی دانشگاه به آشوب کشیده شود و به هر تقدیر افرادی از جبهه دوم خرداد (همچون آقای تاجزاده، خانم هاشمی و نمایندگان مجلس) میآیند و در داخل کوی سخنرانی میکنند که طی آن قرار بر این شد که به تاجزاده شلیک شود تا وی و دانشجویان کشته و وقتی که برای آنها مجلس هفتم میگیرند ما بتوانیم دوباره بحرانی ایجاد کنیم. اما بازگردیم به خیابانهای مرکزی تهران و اوج غائله 18 تیر 1378، که اغتشاشگران همچنان در حال آسیبزدن به اموال عمومی بودند و این در حالی است که اظهارات تحریکآمیز برخی مسئولان وقت در ماههای بعد در این باره قابل توجه است. شب قبل از این غائله درگیریهای زیادی در کوی دانشگاه رخ داده بود که در این میان تعدادی از دانشجویان مستقر در خوابگاه نیز آسیب دیده بودند و رهبر معظم انقلاب ضمن دیدار با تعدادی از این دانشجویان، آنها را مورد تفقد قرار داد و طی سخنانی توطئه دشمنان را افشا کردند. ایشان فرمودند که دشمن درصدد نفوذ است و از هر پنجرهای که پیدا کند، وارد خواهد شد، چرا که دشمن امنیت ملی ما را هدف گرفته، بنابراین هوشیاریتان را بیشتر کنید. بیست و سوم تیرماه مردم در دفاع از مبانی انقلاب اسلامی به خیابانها آمدند و بساط این فتنه را در هم پیچیدند که طبق فرمایش مقام معظم رهبری مردم با حضور در خیابانها در بیست و سوم تیرماه سال 1378 توطئهها و برنامهریزیهای دشمن را باطل کردند.
نظرات شما عزیزان:
|