.دیشب اخبار یه خبری نشون داد که حسابی غم انگیز بود؛دیشب نشون داد یه بچه دلفینی مرده بود ولی مادرش هنوز مرگ بچشو باور نکرده بود و جنازه بچه رو توی آب؛به پشت خودش حمل میکرد و وقتی این بچه از پشتش می افتاد این مادر دوباره جنازه را بر روی دوش خود میکشید . . . دلفین که یه حیوان احساسات درک و فهمش به پای انسان نمیرسه از مرگ بچه اش شوکه میشه و نمیخواد اینو قبول کنه . . .
همه این مقدمه ها رو رفتم که اینو بگم
مادران شهدا ، اسوه های صبر و استقامت ، چگونه بر این مصیبت بزرگ و جانگداز صبر کردید؟چطور تحمل کردید جنازه های جگر گوش هایتان بر آب های خروشان اروند بروند و برای همیشه در دل آب بمانند!!
احسنت بر آن روح بزرگتان که در جلو چشمانتان فرزندانتان بر اثر انفجار بمب تکه تکه شدن و با اقتدار تمام در تلوزیون آمدید و گفتید دشمنان این کشور هیچ غلطی نمی توانند بکنند و راه شهدا همیشه پا برجاست!!!
احسنت بر شما بر آن روح بزرگ و صبر بی مانندتان.
نه فقط برای من که فکر میکنم برای همه غیر قابل درک است ، این صبر و تحمل و بردباری...
عکس بالا مربوط به ننه علی مادر شهیدی است که سالها در خانه ای کنار قبر جوانش زندگی کرد و در فراغ عزیزش جان داد یادش در قلب و افتخارش بر تاریخ ایران و ایرانی
نظرات شما عزیزان:
محسن
ساعت13:36---29 تير 1391
چرا کلبه اش که نماد ایثار و مقاومت بود را تخریب کردند
|