شاید بسیاری از بازیکنان ملی پوش یا سطح بالای کشور این مبالغ را حق خود بدانند، اما با توجه به خصوصی نبودن اکثر باشگاه ها می توان گفت پولی که صرف دستمزد این اشخاص می شود از صندوق ذخیره ملی یا همان بیت المال است!
تیم کهکشانی که قرار است فصل آینده شاید با یک عنوان قهرمانی دل هواداران خود را شاد کند و با این بهانه شیره جان بیت المال را می مکد، برای هر بازیکن خود پولی معادل با یارانه 22 هزار ایرانی را مصرف می کند.
زمانی که از رسانه ملی ما صحنه هایی از مدارس کپری پخش می شود و دانش آموزانی را می بینیم که در سرما و گرما، زیر بارش باران و برف و تابش خورشید بدون داشتن حتی یک سقف درس می خوانند این سوال مطرح می شود که پولی که یک فوتبالیست می گیرد معادل با ساختن چند مدرسه برای دانش آموزانی از این دست است؟
حالا می توان اعتراف کرد که ارزش این یک میلیارد و تاثیر آن بر زندگی بسیاری از مردم بسیار بالاتر از یک میلیارد است؛ چرا که در هر گوشه از این کشور با آن کارهای زیادی در جهت رفاه مردم نیازمند می توان انجام داد و شاید با این پول بتوان آب آشامیدنی سالم که حداقل خواسته یک روستا در نقطه ای دورافتاده است را برآورده کرد تا مردم آن روستا برای حمل و نقل آب مصرفی خود متحمل زحمت بسیار نشوند.
جوان بیست و چند ساله ای باید برای 300 روز نزدیک یک میلیارد یعنی روزی حدود 3 میلیون تومان پول بگیرد و کارگر، معلم و استاد دانشگاه باید ماهی نهایتا500 تا700 هزار تومان دریافت کنند؛ یعنی اگر معلمی ماهی به فرض محال یک میلیون بگیرد باید حدود 83 سال کار کند تا بشود حقوق یکسال آقای فوتبالیست.
شاید ساخت یک زمین فوتبال خاکی در نقطه ای دور افتاده از کشور با هزینه ای بسیار کمتر، بهره ای بیشتر برای ورزش کشور داشته باشد و در همین زمین بازیکنانی ساخته شوند که به دل فوتبال تزریق شوند تا مدیران آینده ما برای جبرای نقص های خود یعنی عدم توجه به تیم های پایه و عدم استعداد یابی، برای جذب بازیکن و پیشی گرفتن از تیم رقیب افزایش صفرهای قراردادها را به عنوان تنها راه حل برای داشتن تیمی موفق انتخاب نکنند.
نظرات شما عزیزان:
|